سرانجام مسابقات المپیك ریو2016 به پایان رسید و جدول رده‌بندی نهایی كشورها اعلام شد. مسلما المپیك به‌عنوان پراهمیت‌ترین تورنمنت ورزشی جهان، نگاه‌های عمیق زیادی را متوجه خود می‌كند و نتایج آن توسط مسوولان ورزشی هر كشور، به دقت تحلیل و آنالیز می‌شود ما نیز به نوبه خود سعی کردیم این مهم را با حضور کارشناسان خبره بررسی کنیم.

به گزارش خط اول المپیك ریو نسبت به مسابقات لندن، برای ورزش ایران غافلگیری خاصی نداشت. باز هم همان رشته‌هایی كه از آنها انتظار افتخار آفرینی داشتیم برای‌مان مدال گرفتند. كشتی، وزنه‌برداری و تكواندو، هشت مدال ایران در ریو را به ارمغان آوردند. در این میان شاید فقط مدال برنز كیمیا علیزاده به‌عنوان نخستین مدال تاریخ بانوان ایران در مسابقات المپیك توانست موجی از شعف و شگفتی را برای ورزش ایران به همراه بیاورد. اگر نه، نتایج و دستاوردهای ورزش ایران در برزیل نسبت به اتفاقات چهار سال قبل قابل دفاع نیست.

پایگاه خبری تحلیلی خزرآنلاین نیز با دعوت از دکتر ارسلان دمیرچی رییس واحد بین الملل دانشگاه گیلان و رییس باسابقه دانشکده تربیت بدنی این دانشگاه، دکتر محسن خاکزاد رییس سابق هیات گلف استان گیلان و کارشناس حقوقی، ابراهیم مهربان قهرمان سنگین وزن کشتی آسیا و رییس سابق تربیت بدنی لاهیجان و عضو فعلی شورای اسلامی این شهر که البته در المپیک 96 آتلانتا نیز حاضر بود و امین قاسمی پور قهرمان بوکس کشورمان که تنها سهمیه گیلان در المپیک لندن بود به بررسی نتایج ایران در ریو و البته سهم هیچ گیلان از این آوردگاه مهم پرداخت.

در ابتدای این بحث دکتر دمیرچی در پاسخ به این سئوال که آیا در ریو موفق بوده ایم یا نه گفت: نمی توان براحتی برای موفقیت یک تعریف ساده پیدا کرد چون نسبی است، مثلا والیبال بعد از نیم قرن المپیکی شد و این برای ما خیلی مهم بود اما مدال های کشتی فرنگی کم شد و گفتیم شکست خوردیم، یا مقام چهارمی شمشیربازی بزرگترین موفقیت تاریخ این رشته در ایران بود، حال سئوال اینجاست موفقیت مدال است یا راهیابی؟ در هر حال موفقیت نسبی است. قطعا در عملکرد کاروان ما نقطه ضعف های فنی وجود داشت اما اینکه والیبال مان، شمشیربازی مان، تنیس روی میزمان و بانوان مان به المپیک می آیند، این نشان میدهد بدنه ورزش به سمت جلو حرکت می کند.

ابراهیم مهربان نیز معتقد است عملکرد ما در ریو خوب بود. وی گفت: اگر بخواهیم تنها در مورد المپیک صحبت کنیم رنکینگ و مدال ها مشخص کننده عیار ورزش هر کشور است به هر حال مدالهایی کسب کرده ایم که درخور بود و اگر بخواهیم باتوجه به عیار تعیین شده پیش برویم باید بگوییم عملکرد بدی نداشته ایم اما ما واقعا چه کاشتیم که در المپیک برداشت کرده باشیم؟ برای قهرمانان خود چه انگیزه هایی فراهم کرده ایم که امروز بیاییم بگوییم در المپیک موفق بوده ایم یا نه؟ با همه این احوال باید بگوییم مربیان و ورزشکاران ما موفق بوده اند اما مدیران ما ناموفق بودند، ما در شمشیربازی یعنی ورزشی که تاریخچه اش در ایران چندان زیاد نیست در همین گیلان این پتانسیل را داشتیم که با کمی توجه و سرمایه گذاری یک نماینده در المپیک داشته باشیم، که نشد یا کشتی که در آن دو عملکرد متفاوت داشتیم یکی در آزاد و یکی در فرنگی، نتیجه کشتی فرنگی را در لندن اگر خارق العاده در نظر بگیریم در این المپیک یک عقبگرد داشته ایم اما اگر آن را با المپیکهای قبلی مقایسه کنیم می بینیم که چندان هم ناموفق نبوده ایم.

دکتر دمیرچی: مسابقات تمام شد و ما باید از تجربیات مان استفاده کنیم، این تجارب باید تبدیل به درس شود، ما برای المپیک بعدی 4 سال زمان پیش رو داریم،  اگر بخواهیم المپیک ریو را فقط بکوبیم خوب نیست و روبه جلو نمی رویم، یک قهرمان بین 6 تا 8 سال طول می کشد که قهرمان جهان یا المپیک می شود این زمان را می توانیم با بی برنامگی و سپردن ورزشکاران به مربیان نابلد از بین ببریم، الان حتی دوره های آمادگی 16 ساله در دنیا وجود دارد اینکه مسئولی بگوید برای 4 سال آینده برنامه ریزی می کنم حرف گزافی است ما برای دروکردن مدال باید برنامه و تمرین بلند مدت داشته باشیم.

مهربان: اردوهای زیاد و طولانی ورزشکار را فرسوده می کند اما کسی که در هرم اجرایی یک رشته ورزشی می ایستد، بالاجبار باید این کار را انجام بدهد، بنده چون هم ورزشکار بودم و هم مربی تیم ملی میدانم که به محض اینکه کشتی گیر از اردو خارج می شود به یکباره نه سطح تمریناتش به اندازه تمرینات اردویی خواهد بود و نه مدیریتی که باید روی این ورزشکار اعمال بشود مدیریت اردویی است، بنابراین تا زمانی که ما نتوانیم این تفاوت را به حداقل برسانیم، مجبوریم این کار را انجام بدهیم چون برنامه ریزی مدونی نداشتیم، اولویت برای ما باید این باشد که در شهرستان ها استعدادها را شناسایی کنیم و مربیان خوب بکار بگیریم، متاسفانه آمایش سرزمینی برای ما تنها یک شعار بود و ما اصلا به آن نپرداختیم یعنی ما اصلا کاری نکردیم که بدانیم مثلا گیلان در چه رشته هایی ظرفیت قهرمانی دارد.

دکتر دمیرچی: تفکر من این است بدنه ورزش در حال حرکت است، خیلی جاها با شتاب خیلی خوب و خیلی جاها فرعی رفته که باید برود سر جای خودش، ما یک مشکل فقر دانش در مربیان داریم اما این فقر در حال حاضر تا حدی رفع شده اما باز هم کشور ما کشور پیشرفته ای از نظر دانش ورزشی نیست و اتفاق هایی که شاید در کشورهای دیگر عجیب باشد در کشور ما رخ می دهد. اگر می خواهیم که موفقیت داشته باشیم یک پکیج کاملی از امکانات، دانش، تجربه، سیر یادگیری مهارت، استعداد یابی، همه اش باید در کنار هم قرار بگیرد. چون این بسته را به بطور کامل نداریم به ما می گویند جهان سومی، در روسیه و در چین خانواده بچه شش ساله تحویل می دهد قهرمان جهان تحویل می گیرد، در مدرسه دانش آموزان توسط یک استعدادیاب فوق العاده ماهر طبقه بندی می شوند، اما در کشور ما قهرمان به دبیرستان و دانشگاه وارد می شود و افول میکند، چون دانشگاه های ما قهرمانان را بجای اینکه به رشدشان کمک کنند آنها را وارد یک مسیر خاکی می کند که اصلا با دنیای قهرمانی فاصله بسیار دارد. ورزشکار ما بصورت خدادادی یک استعدادی دارد، سالن ندارد، سالن را درست می کنیم مربی خوب نداریم، یک مربی هست دانشش را ندارد چون که در کلاس های مربیگری خوبی شرکت نکرده است، مربی تا میاید کار را یاد بگیرد، قوانین و مقررات عوض می شوند و باید اینها را اعزام بکنیم بروند جایی تا قوانین جدید را آموزش ببینند.

قاسمی پور: در المپیک لندن با توجه به عناوینی که کسب کردیم سطح توقعات را بالا بردیم، ما همیشه به یک یا دو مدال دلخوش بودیم اما در لندن کاروان ایران نشان داد که پتانسیل این را دارد که مدال های بیشتری کسب کند. با توجه به این موضوع و با توجه به اینکه بنده تا آخرین روز در اردوها حاضر بودم می دانستم که آن موفقیتها تکرار نخواهد شد، مثلا در رشته بوکس حواشی نسبت به 4 سال قبل 50 برابر شده بود و سطح امکانات مان روز بروز افول کرد بجای اینکه بهتر بشود و بجای اینکه قهرمان ها حمایت بشوند، آنها را وارد حاشیه کردند و همه اینها دست به دست هم داد تا 4 سهمیه بوکس در المپیک به یک سهمیه تبدیل بشود. من فکر میکنم همین مشکلات در اکثر رشته ها ایجاد شد، حاشیه ها روی روحیه ورزشکاران تاثیر گذاشت، و با اینکه بچه ها از آمادگی بدنی خوبی برخوردار بودند نتوانستند نتیجه لازم را بگیرند، در تکواندو هم رفتن آقای مهماندوست و آن حاشیه ها باعث شد نتوانیم نتیجه بگیریم.

مهربان: در قانون آمده که ورزش برای همه باید بصورت رایگان باشد، ولی در چند سال اخیر بحثی به نام واگذاری اماکن ورزشی به بخش خصوصی باب شده است، هیجکس هم نیامده که بگوید این واگذاری به جایی رسیده است یا نه؟ بخش خصوصی خیلی هنر بکند اجاره اش را به خزانه دولت پرداخت کند و مدیرکل هم از محل این پول بتواند ورزش را کمی توسعه بدهد، ما اینجا چه نفعی می بریم، جز اینکه پای ورزشکاری که متعلق به قشر متوسط و پایین تر است را از ورود به اماکن ورزشی بریده ایم.  این چه سیکل معیوبی است که ما در حال ادامه آن هستیم؟ می خواهیم به کجا برسیم؟ باید این نگاه به ورزش تغییر بکند، اینکه ما فقط بر اساس بخشنامه ای که به ما ابلاغ می شود کار کنیم و تفکر نداشته باشیم غلط است، اینکه تا قرار است یک انتخاباتی بشود، بیاییم برای ورزشکار عزت قایل باشیم و بعد دیگر سراغی از وی نگیریم اصلا پسندیده و خوب نیست.

دکتر دمیرچی: مایکل فلپس بهترین شناگر دنیا در یک مصاحبه گفت برای موفقیتم در این رشته یا می خوابیدم یا می خوردم یا تمرین می کردم، و هیچ کار دیگری نمی کردم. ما کدام ورزشکارمان می تواند چنین ادعایی داشته باشد؟ آقای طلایی در مسابقات جهانی مدال طلا گرفته بود و در همان حال می گفت صاحبخانه اش جوابش کرده است.

اکنون کاراته المپیکی شده و ما چهار سال زمان داریم چراکه گیلان پتانسیلش را دارد در این رشته حتی در المپیک هم کسب مدال کند، ورزشهایی هستند که در گیلان خیلی رویشان کار شده است اما اینکه چرا گیلان موفق نبوده یک دلایلی برایش داریم، مثلا همین آقای قاسمی پور که رییس هیات هم هست بگوید چه امکاناتی به آنها داده شد تا چند قاسمی پور دیگر از بوکس تحویل جامعه دهد؟ زمانی والیبال و بسکتبال ما خیلی قوی بود اما چه شد؟ این نتیجه همان عدم حمایت هست.

ما برای اینکه 4 سال دیگر در المپیک سهمیه داشته باشیم باید استاندار ما هدفی را برای این مهم طراحی کند، از همین الان از آقای مدیرکل برنامه بخواهد و بگوید برای المپیک آتی من از شما مثلا 5 سهمیه المپیکی می خواهم چهار سال هم زمان داری. وقتی اینطور باشد مدیرکل می داند که کدام رشته ها این ظرفیت را دارند که بتوانند در المپیک بازیکن داشته باشند، با این الگویی که الان داریم یعنی همه مثل هم ضعیف هستند هیچ امیدی به 4 سال دیگر نداریم.

قاسمی پور: بوکس گیلان در یک رکود شدید بود ده سال یک رئیس هیئت داشتیم و با توجه به سن و سال ایشان، رغبتی به کار از طرف وی نمی دیدیم، طوری که برای حتی کوچکترین امکانات دچار مشکل بودیم، و بنده بدون هیچ پشتوانه ای خودم را به جایی که الان هستم رساندم، متاسفانه اسم قاسمی پور باعث می شد که مسئولین توجه کمتری به بوکس کنند چون می گفتند این رشته که قهرمان خود را دارد، ولی مدیرکل به بوکس توجه کرد و گفت در بوکس اتفاقات خوبی نمی افتد و من میخواهم با کمک شما یک رئیس هیئت انتخاب کنم. یکسال تمام درگیر پیدا کردن رئیس هیئتی بودیم تا به ما کمک کند، متاسفانه ما سراغ هر کس رفتیم نتوانستیم با انگیزه های متفاوتی چون انتخابات و غیره روبه رو شدیم بهرحال دلسوزانه نبود و تنها آقای صداقت کیش را داشتیم که ایشان هم نظرش با هیئت نجات غریق بود. زمان مدیریتی آقای بردبار تمام شد و اداره کل ورزش ناگزیر بود کسی را برای این سمت انتخاب کند، جلسه ای گذاشتیم که اگر کسی از بیرون بیاید تا با چم و خم کار آشنا بشود طول می شد و بهتر آن است که ما خودمان این مسئولیت را به عهده بگیریم و این اتفاق افتاد. قطعا نیت مدیرکل این نبود که به دوران قهرمانی بنده خدشه ای وارد بشود ولی شد. هشت ماه بنده سرپرست بودم و اعضا از عملکرد ما راضی بودند و فشار را روی ما زیاد کردن که خودت برای ریاست هیات آماده کن و بحث مسابقات المپیک هم در پیش بود، طی جلسه ای قرار شد کسانی را انتخاب کنم که زمانی که بنده در اردو هستم هیئت را اداره بکنند. البته ما بیشتر از داخل خود هیات ضربه زدیم تا اداره ورزش، حواشی برای من ایجاد کردند، زمانی که در کشور آذربایجان بودم عده ای پشت سرم نامه نوشتد امضا جمع کردند و هزاران تخریب که در فدراسیون انجام دادند و رایزنی هایی که منجر به این شد که برای اعزام بنده 6 بار انتخابی برگزار کردند در حالی که یک عضو با سابقه تیم ملی یک یا دوبار نهایتا در انتخابی شرکت می کند، این حواشی روی عملکرد بنده نیز قطعا تاثیر گذاشت و نمی توان منکر شوم چون تا روز آخر به بنده ضربه زد و آرامش روحی و روانی را از من گرفت.

مهربان: یک اتفاقی در دوره آقای هاشمی طبا در ورزش ایران افتاد که ورود افراد سیاسی به راس فدراسیون ها بود، شاید در آن روز، کار پسندیده ای بود چون هنوز فرصت پرورش مدیران صرفا ورزشی را نداشتیم، مثلا فلان وزیر می امد از امکانات وزارتخانه اش برای رشته ای خاص استفاده می کرد و در کنار خود از یک متخصص آن رشته نیز بهره می برد این تقسیم وظایف در آن زمان جواب داد از همین رو به هیئت های استان نیز تعمیم پیدا کرد ولی کم کم انتظار سیاسیون از ورزش رنگ و لعاب دیگری گرفت. به هر حال با گذشت زمان توانستیم مدیران ورزشی مانند برادران خادم را به جامعه ورزشی معرفی بکنیم و کم کم استفاده از افراد سیاسی به بوته فراموشی سپرده شود اما در گیلان هنوز از آن اتفاق ها می افتد، فردی که هیچ شناختی از رشته مربوطه ندارد صرفا به دلیل روابط سیاسی اش رئیس هیئت می شود.

بحث دیگری که وجود دارد از زمان مرحوم نامجو تا اقای قاسمی پور آخرین المپیکی گیلان، هیچکدام از این ورزشکاران محصول یک برنامه ریزی مدون نبودند، کسی نمی تواند ادعا بکند که برای این عزیزان برنامه ریزی خاصی کرده و اینها بر اساس آن به این موفقیت ها رسیده اند، حال که ما در قهرمانی شان نقشی نداشتیم لااقل در استمرار قهرمانی اینها نقش داشته باشیم،

مثلا در زمان آقای نیکبین مدیرکل اسبق تربیت بدنی اگر ورزشکاری این پیش بینی برایش متصور بود که در میادین بین المللی مدال آور باشد بطور خاص از آن ورزشکار حمایت می شد، بنابراین یکی از مواردی که به بوته فراموشی سپرده شده همین است یعنی بجای اینکه بگوییم آقای قهرمان چه مشکلی داری؟ می گوییم بیا رئیس فدراسیون شو، همین است که می شود همسایه ما مازندران سیزده نماینده در المپیک دارد ولی ما هیج سهمی نداریم.

دکترخاکزاد: من فکر میکنم گیلان زمانی می تواند در ورزش موثر باشد که ما نگاه عمیقتری داشته باشیم. فدراسیون های ورزشی یکی از ساختارهای فوق العاده دمکراتیکی در کشور هستند. دنیا هم به این نتیجه رسیده که باید از نقش حاکمیتی دولت بکاهد و امور را به خود ورزشکاران بسپارد تا نتیجه بهتری بگیرد، بخاطر همین است که در بعضی فدراسیون ها مثل فوتبال کم کم به سمتی می روند که دولتها باید جدا شوند و دخالت در حوزه ورزش نکنند.

ساختار دموکراتیک در کشور ما عقبه چندانی نداشته چه در دوره شاه که تیمسارها و سران ارتش را بر ریاست فدراسیون ها می گماشتند و چه الان که سیاسیون را وارد حوزه ورزش می کنند. البته یکی از کارهای خوبی که انجام شده این است که خود وزارت ورزش در امور فدراسیون ها کمتر دخالت می کند مثلا انتخابات هیئت گلف سه بار تکرار شد چون مدام آرا مساوی میشد، مشخص است وزارت ورزش در رای برتر هیچگونه دخالتی نمی کند. احساس می کنم که سیاست دکتر سجادی و وزارت ورزش به این سمت رفته که کمتر دخالت بکند. متاسفانه در سطح استان من احساس می کنم که چنین چیزی وجود ندارد، متاسفانه یا از برند سیاسیون استفاده می شود و یا از برند قهرمانان استفاده می کنند تا دیگر مدیران ورزشی را کنار بزنند که این، کار درستی نیست.

اگر از برند مدیران غیرورزشی استفاده شود تا سنگ بنایی چیده شود خوب است، مثلا بنده خودم به عنوان یک مدیر حوزه قضا وارد ورزش شده ام و هیات گلف را که اصلا وجود خارجی نداشته را راه اندازی کردم ( اگرچه پیشتر در زمان دانشجویی نیز گلف بازی می کردم) در هر صورت هیات گلف را در استان گیلان تاسیس کردم و صفر تا صد آن را انجام دادم هرگز از آن به عنوان ابزار انتخاباتی استفاده نکردم و هرگز هم کسی را کنار نزدم ولی عملا این مسیری که وزارتخانه در پیش گرفته و بطور طبیعی و تاریخی به تاثر از مجامع بین المللی باز هم جلو خواهیم رفت در حوزه ورزش استان گیلان نمود ندارد.

بحث بعدی بحث ساختار هیئت های ورزشی است. آیین نامه ای که الان انتخابات را برگزار میکند متعلق به دو سه دهه قبل است که واقعا خودش ترمزی برای هیئت های ورزشی است، چرا باید هیئت های ما چند ماه با سرپرست اداره بشود، ما برای هیات گلف در گیلان دو بار مجمع تشکیل دادیم و تمام مراحل طی شده و بهر دلیلی شخص مدیرکل می خواهد که فعلا همینطور با سرپرست اداره بشود، اصلا پذیرفته نیست یا مثلا هیئت بوکس ما چند ماه با سرپرست اداره شود، چند هیئت دیگر نیز هستند که این مشکل را دارند. غیر از این است که مدیریت ورزش دنبال گزینه خود می گردد؟ این درست نیست، مثل کشوری است که شش ماه رئیس جمهور یا نیروی اجرایی نداشته باشد، این واقعا مشکل است.

دمیرچی: من اگر جای امین قاسمی پور بودم هرگز مسئولیت هیات بوکس را قبول نکردم چون خودم به اعتبار ورزشی خودم لطمه وارد کردم، ایشان با از بین بردن آینده خودش خواست تا هیئت بوکس را سروسامان دهد و این هم جای تحسین دارد اما این دو کار با هم قطعا عملی نیست، که هم مدیر باشی و هم ورزشکار.

بحث ورود ورزشکاران به سیاست یا بالعکس از واقعیت های موجود است، نه فقط در ورزش، امروزه شما در اقتصاد هم می بینید که اقتصاد ما در دست اقتصاددان ها نیست. همه ما تفکرات سیاسی داریم و انگیزه هایی برای کار کردن یا موثر بودن. نفس کار ایراد ندارد، اما این ورزشکار بواسطه تخصصش سبقه ای دارد، برای مردم قهرمان و پهلوان است، ولی وقتی وارد جایی مثلا شورای شهر می شود باید بداند که مدالهایش تا مدتی اعتبار دارد و باید به عنوان عضوی از شورای شهر برنامه داشته باشد. مشکلی که ما داریم این است که سیاسیون ورزش را قبضه کرده اند، آنوقت دو نفر از ورزش می خواهند بروند داخل سیاست ما بدمان می آید و اذیت می شویم. اتفاقا خوب است که ورزشکاران ما آدمهای سالم و پرتوان با پتانسیلهای بالا به سیاست بروند و آن آدمهایی که اشتباهی و قوم و خویشی به سیاست آمدند، چون به جناح های خاصی وابسته هستند، کنار بروند.

مهربان : در کشور ما چون به لحاظ تفکر متنوع هستیم قهرمانان بزرگی در بخشهای مختلف فعالیت می کنند، علیرضا حیدری به عنوان کارآفرین نمونه در بخش صنعت و معدن، یا رسول خادم و علیرضا دبیر به عنوان اعضا با سواد شورا شهر تهران حضور دارند  به هر حال مردم ما سواد بالایی دارند و در ارتباط با ورزش هم همین است. در رابطه با خودم، من اولا شورای شهر را یک جایگاه سیاسی نمی بینم، ورزش ما سیاسی تر از شورای شهر است و ما باید این توان را داشته باشی که از پتانسیل شهری به نفع ورزش استفاده کنیم. همین الان در لاهیجان در حال احداث خانه کشتی هستیم، خانه پینگ پونگ دایر شده و تا چند روز دیگر استارت خانه رزمی را هم می زنیم و اینها همه از سوی شهرداری اتفاق افتاده است.

قاسمی پور: حضور من در المپیک آینده به همین سادگی ها نیست، شاید بتوانم بخاطر آن شناخت قبلی که از من دارند خود را هرطوری که شده در تیم ملی مطرح کنم، اما اینکه به عنوان رییس هیات بوکس بتوانم یک ورزشکار جدید را برای تیم ملی تعرفه کنم و قول بدهم که 4 سال دیگر در المپیک باشد کار سختی است چراکه زیر ساختها فراهم نیست و خودتان می دانید که رسیدن به جایگاه در تیم ملی بزرگسالان آنهم به عنوان بازیکن فیکس برنامه ریزی دقیق می خواهد و با توجه به اینکه ما محدودیت مالی داریم کار سخت تر هم میشود. البته در خیلی از رشته های دیگر هم ما بستر لازم وجود ندارد، مثلا در بسیاری از رشته ها نوجوانان و نونهالان ما موفق عمل می کنند اما رها می شوند و در بزرگسالی اثری از آنها نیست.

دکتر خاکزاد: در راستای قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات که اتفاقا قانون بسیار مترقی هم هست نامه ای به اداره ورزش زدم که فهرست قراردادها را به ما بدهید، طبق این قانون هر شهروند ایرانی حق دارد که از هر دستگاه دولتی این را بخواهد و در متن قانون آمده که آن دستگاه حق ندارد حتی انگیزه اش را هم بداند، خصوصی سازی در بحث اماکن ورزشی برای این بوده که از محل آن برای ورزش تامین اعتبار بشود، ولی هیئت گلف مثلا در طول 3 سال گذشته یک ریال نگرفته است. با این واگذاری ها عملا ورزش برای طبقات پایین گران تر شده است و از آن طرف تزریق مالی هم به شکل مطلوب به هیات ها نبوده است.

به نظرم با تبدیل سازمان ورزش به وزارتخانه فشار کار مدیر مضاعف شده، تا وقتی سازمان است دستگاه های سیاسی کمتر می توانند دخالت کنند، متاسفانه الان حتی برای تغییر رییس اداره ورزش یک شهرستان کوچک هم  وزیر را تهدید به استیضاح می کنند، این ایراد دارد.

مهمترین بحثی که بخاطر آن ورزش ما نتیجه نمی گیرد بحث مدیریت ورزشی است، اقای رهنما با یک جو بسیار خوب وارد ورزش استان شد، یعنی بعنوان فردی از بدنه اداره کل ولی الان دارد به سمتی میرود که نیازمند یک توجه ویژه است، سهمیه ای در المپیک نداشتیم، سالن شمشیربازی ما از دست رفت، ملوان و داماش اینگونه غرق شدند حتی بنده برای اینکه بحث فوتبال در استان را محک بزنم کاندید انتخابات ریاست هیات شدم ولی بعد انصراف دادم چراکه به هیچ وجه انتخابات منصفانه ای در فوتبال برگزار نشد. فوتبال گیلان در کشور یک برند است پس ما باید یک مدیری داشته باشیم که دیپلماسی فوتبال را بداند، چرا باید در انتخابات هیئت فوتبال به آقای عزیزمحمدی رای بدهیم، من اصلا به شخصیت ایشان کاری ندارم، اما طبیعی است این سبک از ورود، دستاوردی برای گیلان نخواهد داشت.

 

دکتر دمیرچی: از همین الان مدیران ما باید برای نتیجه گیری در المپیک 2020 دور هم جمع بشوند و ناامید نشویم، به رئیس هیئت بگوییم ما از شما یک قهرمان المپیک می خواهیم و شما بدون نگرانی از پشتیبانی، وی را به ما تحویل بدهید. ما قطعا در المپیک بعدی باید کاندیدا داشته باشیم، ورزشکارانی را داریم در گیلان که فقط با یک تلنگر در مسیر قهرمانی قرار می گیرند. الان بجای زیر سوال بردن افراد باید همه با هم کمک کنیم تا 4 سال دیگر حتما المپیکی داشته باشیم. اینکه الان خیلی از هیئت ها بدون برنامه هستند شک نکنید، ما باید ستادی درست کنیم و برنامه المپیک 2020 را بگذاریم، چه موفق به اعزام نیروهایمان بشویم و چه نه، باید هیئت ها را وادار به عمل با برنامه کنیم، من اگر قاسمی پور را تحت فشار بگذارم ایشان 8 سال دیگر به بنده قهرمان تحویل می دهد، اما الان در استان چنین اراده ای دیده نمی شود.

پربیننده‌ ترین ها