با اعلام آمادگی مالک قبلی باشگاه سپیدرود رشت و به دستور مسعود رهنما مدیرکل ورزش و جوانان گیلان، تولیت تیم سپیدرود به طور موقت به هیئت فوتبال استان سپرده شد و تلاش ها برای واگذاری تیم به سرمایه گذاری که توانایی اداره ی آن را داشته باشد، ادامه دارد و امیدواریم که با درایت مسئولان محترم ورزش و هیئت فوتبال این هدف محقق گردد و سپیدرود از بلاتکلیفی کنونی خارج شود. صرف نظر از مباحث حقوقی و دیگر موضوعات مرتبط با آن و یا این که چه شخص حقیقی و یا حقوقی اعم از دولتی و عمومی و خصوصی، مالکیت سپیدرود را می پذیرد، این جستار در پی واکاوی کنش بخش محدودی از افرادی است که نه در موضع انتقاد بلکه نگرش و رفتار کاملا مخالف با سیاست هایی که در مدیریت باشگاه سپیدرود اعمال می شود، می باشد.

ممکن است در منشاء شکل گیری این جریان  گفته شود چند دهه محرومیت سپیدرود برای حضور در سطح نخست فوتبال ایران و فراز و فرودهای مداوم و بی اعتمادی به مدیریت و عملکرد بخش خصوصی و تحقیر هویتی هواداران و ... از عوامل اصلی شکل گیری آنان است اما تبارشناسی این جریان نشان می دهد که آنان با چنین توجیهاتی که البته بهره ای از حقیقت نیز دارند، به جایگاه مخالفت خود، هویت می بخشند و در شرایط زمانی متفاوت، مواضع متفاوت و متغیری می گیرند و همواره علاقمندند کرسی اپوزیسیون را برای خود حفظ نمایند.  مضافا شرایط تعلیقی موجود، فرصت مغتنمی است تا از مخالفان خواسته شود برنامه جایگزین خود را برای اداره بهتر این باشگاه به مردم عرضه نمایند و  در عین حال هزینه رفتار و عملکرد خود را نیز بپذیرند.

3- اگر فوتبال را مثل هرمی در نظر بگیریم که در راس آن مدیریت ورزشی و باشگاه‌ها قرار دارند در قاعده این هرم، هواداران قرار دارند؛ بنابراین، هواداران بخش مهمی از هویت ورزش و باشگاه ها به شمار می رو.ند. مراحل علاقمندي افراد به ورزش به چهار مرحله آگاهی، جذب، دلبستگی و وفاداري تقسیم می شود و هرچه افراد از آگاهی به سمت مرحله وفاداري پیش بروند، بیشتر از تیم، بازیکن یا ورزش محبوب حمایت می کنند. باشگاه ها معمولا برای برقرای رابطه هدفمند با جامعه هواداری، نهاد واسطی به نام کانون هواداران  تشکیل می دهند تا از ظرفیت هواداران برای افزایش  توان و منزلت و سرمایه اجتماعی خود  بهره ببرند.

باشگاه سپیدرود تحت مدیریت قبلی اگر چه در دوره دو ساله خود، سازمان تشکیلاتی مناسبی طراحی کرده بود اما در ایجاد کانون هواداری باشگاه، غفلت داشت و همین امر باعث گسست عاطفی بین باشگاه و جامعه هواداری گردید و جریان مخالف توانست پس از صعود سپیدرود به لیگ یک از این شکاف استفاده نماید و با بهره گیری از توان ارتباطی، لابی، رسانه ای، هواداری و... به جایگاه خود، هویت ببخشد.

انتظار به حقی است تا از جریانی که ایستاده می گوید اپوزیسیون هستم و می‌خواهد حتی در انتخاب مالک و سرمایه گذار و نوع فعالیت باشگاه مداخله کند، پرسیده شود هدف و مقصد، نقشه‌ راه یا استراتژی دستیابی به هدف، مراحل‌ تاکتیکی و تکنیکی شان برای نیل به هدف چیست؟ جریانی که اپوزیسیون بوده و برای تحقق اهدافش تلاش وافری می کند باید هزینه اپوزیسیون بودن خود را به افکار عمومی بدهد و  بگوید چه آرمان شهری را برای فردای سپیدرود ترسیم می کند؟... انتظار می رود  که جریان اپوزیسیون به جای فضاسازی رسانه ای، ایجاد جو منفی و توهم توطئه، برای احترام به افکار عمومی، خیل هواداران عاشق سپیدرود و  پذیرش مسئولیت کنش های خود، به طور صریح، مواضع خود را در موضوعات زیر مشخص و اعلام کند ؟

الف/ هدف: اپوزیسیون حتما اهداف روشن و قابل دسترسی دارد؛ یعنی، همان مقصدی است که قرار است به آن برسد باید دقیق و بدون رویاپردازی به مردم بگوید. به عنوان نمونه اگر می خواهد که تغییر مالکیت به نفع شهرداری و یا هر شخص حقیقی و حقوقی دیگر غیر از جریان مدیریتی قبلی باشد؛ نباید مبهم و پوشیده و پراکنده و مشوش سخن بگوید بلکه باید از پرده برون آید و با هویت مشخص خود، مقصد را شفاف به جامعه بگوید. طبیعی است کسی که در هیئت و شکل مخالف ظاهر می شود باید هزینه برنامه و اعتقادات و رفتارهایش را رسما نیز بپذیرد تا فردا روزی، در مقابل مواضع کنونی خود پاسخگو باشد. نمی شود برای رسیدن به هدف هر کاری کرد و پاسخگو نبود و به صورت مکرر افکار عمومی را به اهداف نامشخص احاله داد .

ب/ نقشه راه: دومین موضوعی که نیاز است اپوزیسیون و مخالفان کنونی سپیدرود به آن پاسخ بگویند این است که پس از تعیین مقصد، «نقشه‌ راه» یا استراتژی آنان چه خواهد بود و قرار است چه اتفاقی بیفتد. از کدام نیرو و از چه مسیری می خواهد به هدف برسد؛ درواقع، اپوزیسون وظیفه دارد نقشه یا استراتژی خود را علنی کند و بگوید که با چه نیرویی می خواهد این مسیر را طی نماید تا جامعه هواداری به این جریان که مدعی است مشکلات را حل می کند، اعتماد نماید و همراهش شود.

ج/ تاکتیک ها: سومین موضوعی که جریان مخالف باید بداند و به آن توجه کند و به افکار عمومی و به ویژه جامعه هواداری سپیدرود توضیح دهد این است که هر یک از مراحل تاکتیکی خود را چگونه به انجام خواهد رساند؟ مردم باید در جریان پازل های این حرکت قرار گیرند .

د/ تکنیک ها: چهارمین موضوعی که لازم است اپوزیسیون و مخالفان کنونی سپیدرود برای مردم توضیح دهند این است که برای پیاده کردن هر یک از مراحل تاکتیکی فوق، چه راه‌کارهایی را به کار خواهند بست. این راهکارها یا تکنیک‌ها که به جزییات فنی برمی‌گردد باید برای مردم تبیین شود .

 

به نظر می‌رسد آن چه در ورای این موارد می‌تواند واقعیت اپوزیسیون سپیدورد را سمت و سو دهد، توان اجرایی آنان است. در یک تحلیل نهایی، بسیاری از هواداران و مردم و مسئولان با این موقعیت مواجه خواهند شد که جریان مخالف آیا عمل‌گراتر و به این واسطه، دارای شانس بیشتر برای موفقیت می باشد یا خیر؟  به عبارت دیگر، این که یک جریانی در سخن چه می‌گوید و برای کاری که می‌خواهد بکند، چه گفتمان و شعارهایی را مطرح می‌سازد یک چیز است اما آن چه در نهایت تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز خواهد بود، قدرت آن جریان، برای پیاده کردن بخشی یا تمامی آن چیزی است که می‌گوید و موفق می‌شود قوی‌تر و کارآتر باشد و می تواند طرح‌ها و حرف‌های خود را با پشتوانه‌ اجرایی و عملی به پیش برد و به کرسی بنشاند.

پربیننده‌ ترین ها