قرض الحسـنه واژه ای بسـیار مقـدس اسـت کـه در قـران هـم بـر آن بسـیار تاکیـد شـده اسـت و خداوند در آیـات مختلف قرآن کریـم، 7 مـورد بـه آن اشـاره کرده اسـت، اگـر بـه گفتـار و رفتـار ائمـه و معصومیـن هـم توجـه کنیـم متوجـه تاکیـد آنها براین سـنت حسـنه خواهیـم شـد. حتی پیامبـر در روایاتـی می فرماینـد: شـبی کـه مـرا بـه آسـمان بردنـد، دیـدم کـه بـر سر درب بهشـت نوشـته شده، ثـواب صدقه 10برابر اسـت و ثواب قـرض دادن 18 برابـر. بـه جبرئیـل گفتم چرا قـرض برتـر از صدقه اسـت؟ گفـت: چـون نیازمنـد گاه دارد و باز دسـت نیـاز دراز می کنـد، امـا خواهـان قـرض، تقاضـای کمک نمی کنـد مگـر از روی نیـاز.

به گزارش خط اول؛ همانطور که ذکر شد واژه قرض و ریشه های آن هفت بار در قران کریم به کار رفته است. به غیر از آیه 17 سوره "کهف" که یکی از مشتقات قرض به معنای گذشتن و روی گردانیدن از مکان ذکر شده است در سایر موارد دست کم چهار قول مطرح است. آیاتی که در آن "قرض حسن" مشاهده می شود عبارتند از سوره "بقره" ایه 245؛ سوره "مائده" آیه 12، سوره "حدید" آیات 11 و 18، سوره "تغابن" آیه 17، و سوره "مزمل" آیه 20.

مرحوم الهی قمشه ای در ترجمه آیه 245 سوره بقره مراد از قرض حسن را قرض بدون ربا دانسته است درحالیکه مولفات کتاب های ارزشمندی مانند "مجمع البیان"، "تفسیر المیزان" و "تفسیر نمونه" مراد از قرض حسن را انفاق دانسته اند.

در روایات نیز بارها پیامبر و ائمه معصومین علیه السلام بر مشروعیت و استجابت قرض تاکید داشته اند. نقل است که پیامبر اکرم می فرماید " کسی که به برادر مسلمانش قرض بدهد، به اندازه هر درهمی که به او می دهد. به بزرگی کوه اُحد از کوه های رضوی و طور سینا، برای او پاداش هایی هست و اگر در مورد گرفتن طلب خود با آن مؤمن، مدارا و رفاقت کند، همانند برق خیره کننده و درخشان، بدون حساب از روی پل صراط بگذرد." و یا در جای دیگری نقل است که می فرمایند " کسی که برادر مسلمانش بر اثر تهیدستی به قرض گرفتن از او نیاز دارد و او با این که توانایی قرض دادن را دارد، قرض ندهد، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می کند."

امام باقر علیه السلام نیز می فرمایند: " نخستین خونی که از پیکر شهید به زمین می ریزد، کفّاره و پاک کننده همه گناهان او است، مگر قرض و بدهکاری اش که کفّاره آن، فقط ادای آن است."

از امام صادق علیه السلام نیز نقل است " دزدها سه دسته اند: ترک کننده زکات، حلال داننده مهریّه زنها برای خود و کسی که قرض بگیرد و نیّت ادای آن را ننماید."

همچنین ابی ثمامه از یاران امام نهم می گوید: به حضرت امام محمد تقی عرض کردم که من تصمیم گرفته ام در مدینه و مکه سکونت کنم ولی مقداری به مردم بدهکارم، نظر شما در این باره چیست؟ حضرت فرمود: به شهر خودت برگرد تا زمانی که دین خودت را بپردازی و کوشش کن که روز ملاقات پروردگار (هنگام مرگ) مدیون کسی نباشی. زیرا شخص با ایمان خیانت نمی کند.

حضرت امام خمینی نیز در توضیح المسائل قرض را بر دو قسم دانست و گفت: مدت دار؛ یعنی هنگام قرض دادن مشخص شده است که قرض گیرنده چه موقع بدهی را بپردازد. قسم دیگر، قرض بدون مدت است که زمان پرداخت در آن مشخص نشده است.

اگر قرض مدت دار باشد طلب کار نمی تواند پیش از تمام شدن آن مدت، طلب خود را درخواست کند. اگر مدت دار نباشد، طلب کار هر وقت بخواهد می تواند طلب خود را درخواست کند. (1)

اگر طلب کار طلب خود را درخواست کند، چنانچه بدهکار بتواند بدهی خود را بدهد، باید فوراً بپردازد و اگر تأخیر بیندازد گناهکار است. (2)

اگر مقداری پول به کسی بدهد و شرط کند که پس از مدتی مثلاً یک سالِ دیگر زیادتر بگیرد ربا و حرام است؛ مثلاً یکصد هزار تومان بدهد و شرط کند که پس از یک سال یکصد و بیست هزار تومان بگیرد. (3)

ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است و کسی که قرض ربایی گرفته اگرچه کار حرامی کرده ولی اصل قرض صحیح است و می تواند در آن تصرف کند.(4)

اگر بدهکار بدون شرط قبلی چیزی اضافه به طلبکار بدهد اشکال ندارد، بلکه مستحب است.(5)

اگر بدهکار غیر از خانه ای که در آن نشسته و اثاثیه منزل و چیزهای دیگری که به آن ها احتیاج دارد چیزی نداشته باشد طلبکار نمی تواند طلب خود را از او مطالبه کند، بلکه باید صبر کند تا بتواند بدهی خود را بدهد.(6)

اگر شخصی مبلغی به عنوان قرض از دیگری گرفته و بعد از آن دیگر او را ندیده است وخیلی هم دنبالش گشته و از زنده بودن وی هم اطلاعی ندارد باید چنانچه طلبکار را می شناسد تحقیق کند تا حق او را به خودش یا به ورثه اش بپردازد و اگر از پیدا کردن صاحب پول ناامید باشد، باید از طرف او به فقیران صدقه بدهد.(7)

بدهکار می تواند مقداری از مال خود را نزد طلبکار به گرو بگذارد تا اگر طلب او را نداد از آن مال طلب خود را به دست آورد.(8)

استفاده چیزی که گرو (رهن) می گذارند مال کسی است که آن را گرو گذاشته است. بنابراین گروگیرنده، بدون اجازه صاحب مال نمی تواند از آن استفاده کند.(9)

طلب کار (گروگیرنده) و بدهکار (گرودهنده) نمی توانند مالی را که در رهن است بدون اجازه یکدیگر ملک کسی کنند. مثلاً بفروشند یا ببخشند، ولی اگر یکی از آنان آن را بفروشد یا ببخشد و بعد دیگری بگوید راضی هستم، اشکال ندارد.(10)

اگر مالی را که بدهکار گرو گذاشته خانه و اثاثیه منزل هم باشد طلب کار می تواند بفروشد و طلب خود را بردارد.(11)

چنانچه طلب کار قبول کند، بدهکار می تواند بدهی خود را بر عهده دیگری گذاشته و به او حواله دهد.(12)

طلبکار می تواند حواله را نپذیرد، اگرچه فردی که به او حواله شده فقیر نباشد و در پرداختن حواله هم کوتاهی نکند. (13)

بعد از آن که حواله درست شد، حواله دهنده و کسی که به او حواله شده نمی توانند حواله را به هم بزنند مگر آن که یکی از آنان برای خود حق به هم زدن حواله را قرار دهند که در این صورت مطابق قراری که گذاشته اند می توانند حواله را به هم بزنند.(14)

چنانچه طلبکار قبول کند انسان می تواند متعهد شود بدهی کسی را بپردازد که به این تعهد، ضمان می گویند.(15)

اگر طلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد ضامن نمی تواند از بدهکار چیزی بگیرد و اگر مقداری از آن را ببخشد نمی تواند آن مقدار را مطالبه کند.(16)

اگر انسان ضامن شود که بدهی کسی را بدهد نمی تواند از ضامن شدن خود برگردد.(17)

ضامن و طلبکار می توانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضمانت ضامن را به هم بزنند.(18)

اگر شخصی بدون اجازه بدهکار، ضامن شود که بدهی او را بدهد نمی تواند چیزی از او بگیرد.(19)

 

انسان می تواند متعهد و ملتزم شود که هر وقت طلبکار بدهکار را خواست او را احضار کند که به این تعهد و التزام، کفالت می گویند.(20)

پربیننده‌ ترین ها