روز جانباز را امسال کمی متفاوت شروع کردم، از همین رو برای ارج نهادن به ایثار این عزیزان به دیدار یکی از آنها رفتم؛ البته نه از نوع جانباز جنگ تحمیلی؛ بلکه یکی شبیه ریزعلی خواجوی، دهقان فداکار، یا همین حسن امید زاده معلم شفتی که برای نجات دانش آموزان از آتش، دل به شعله های مهیب زد، به نظر من حتی ورزشکاری که علیرغم آسیب دیدگی، پای در میدان رقابت می گذارد تا نام ایران را سربلند کند نیز ایثارگر است، چه برسد به ... بله چه برسد به حسین تقی زاده آتش نشان فداکار رشتی که برای مهار حریق دل به جریان برق فشار قوی زد.

به گزارش خط اول؛ تیر ماه سال 1393 بود که روابط عمومی سازمان آتش نشانی شهرستان رشت در گزارشی به رسانه ها اعلام کرد: " آتش نشان جوان شهر باران در حين انجام ماموريت اطفاي حريق بر اثر برخورد با كابل برق به شدت دچار آسيب ديدگي شد و در بخش ICU بيمارستان سوانح سوختگي ولايت رشت بستري گردید. حسين تقي زاده جوان ورزشكار ۳۴ ساله شب چهارشنبه ۲۵ تير۹۳ براي انجام ماموريت جهت اطفاي حريق در طبقه پنجم يك واحد آپارتماني در خيابان ۱۰۴ گلسار، در حال بالا رفتن از نردبان هيدروليكي بر اثر برخورد كابل برق فشار قوي با وي به شدت دچار سانحه شد و در بخش مراقبت هاي ويژه بيمارستان سوانح و سوختگي ولايت بستري شد. "

به محض انتشار این خبر، اغلب مدیران شهری بسیج شده بودند تا در پیگیری احوال این آتش نشان فداکار از یکدیگر سبقت بگیرند، آنها حتی لطف کرده و هزینه بیمارستان را هم تقبل کردند اما به محض اینکه صحبت از کمکی بلاعوض شد ناگهان همه غیبشان زد، اتش نشان قصه ما این کمک را نه بخاطر سرمایه گذاری در فلان پروژه، بهمان کار اقتصادی بلکه برای پذیرایی از سیل عظیم مهمانان عزیزی که برای گرفتن عکس یادگاری با وی در دوران نقاحتش تعجیل داشته اند می خواست.

اگرچه این کمک در نهایت پرداخت نشد ولی حسین تقی زاده بعد ماه ها استراحت که بر سرکار برگشت به عنوان مسئول تربیت بدنی آتش نشانی انتخاب شد، دیری نپایید که توانایی سابق را در خود متبلور دید و درخواست حضور در عملیات امداد و نجات کرد از همین رو ابتدا به عنوان سرپرست ایستگاه شماره 7 و سپس به عنوان مدیر ایستگاه تازه تاسیس شماره 12 آتش نشانی رشت برگزیده شد.

وقتی از وی می پرسی آیا ترسی از رخ دادن اتفاقی مشابه نداری؟ می گوید: ترس مال آدمهای ضعیف است، نه تنها چنین حسی ندارم بلکه لذتی که در کمک کردن به دیگران وجود دارد را با هیچ چیز عوض نمی کنم.

البته این حس را فقط حسین تقی زاده ندارد، بلکه قطعا تک تک همکارانش نیز با چنین عشقی دل به آتش می زنند، وگرنه وقتی حقوقت را با دو سه ماه تاخیر دریافت کنی و از مزایای همیشگی و مداوم خبری نباشد و قراردادهای متفاوتی با برخی از آنها بسته می شود، دیگر انگیزه ای برای داشتن سرعت عمل و بکار بستن مهارت کافی برای اطفا حریق باقی نمی ماند.

سابق بر این اگر نیرویی در بخشی از شهرداری پرت بود و کاری از دستش بر نمی آمد را روانه اتش نشانی می کردند اما اکنون وضع فرق کرده است، تقی زاده که خود دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد مدیریت مالی است در این خصوص می گوید: مدتی است رویه جذب نیرو در آتش نشانی متفاوت شده و نیروهایی جذب این سازمان می شوند که اولا ورزشکار باشند و بدنی ورزیده برای عملیات پرتحرک امداد و نجات در اختیار داشته باشند و در ثانی حداقل تحصیلاتشان نیز باید کاردانی باشد. یعنی در حقیقت یک آتش نشان علم و عمل را توامان در اختیار داشته باشد. تجربه در حین کار بدست می آید.

وی ادامه می دهد: در کار ما امداد و نجات مقدم بر اطفا حریق است، خاطرم هست در یک صحنه تصادف، خانوم حادثه دیده مرتب فریاد می زد بچه ام بچه ام؛ درحالیکه همکارانم پس از جستجوی زیاد اثری از بچه پیدا نکردند تازه متوجه شدیم خانوم باردار بودند.

وقتی به حسین در مقام اعتراض بر می اییم و می گوییم در بعضی مواقع خسارتی که عملیات اطفا حریق برجای می گذارد بیشتر از خود حریق است با قیافه ای جدی می گوید: گاهی برای اطفا حریق نیاز به اب نیست و با خاموش کننده می توان حریق را مهار کرد اما این متضمن این است که ما به موقع به محل حادثه برسیم و ارزیابی درستی از حریق داشته باشیم، تیم عملیات که بعد از سی ثانیه از ایستگاه خارج می شود و ظرف مدت سه دقیقه می تواند به محل حادثه برسد اما متاسفانه گاهی مردم آدرس دقیقی از محل حادثه نمی دهند، گاهی هم ترافیک و برخی رانندگان بی ملاحظه مانع کار هستند و حتی از کوچه پس کوچه های قدیمی و تنگ شهرمان نیز نباید بگذریم که دیگر به یک مانع اساسی تبدیل شده است.، حق با شماست همین یکی دو هفته پیش مطب یک پزشک طعمه حریق شد که خوشبختانه به موقع رسیدیم و اگر خود پزشک اطلاعات کاملی از لوازم برقی گران قیمتی که در مطب بود اطلاع رسانی نمی کرد ممکن بود با اب خسارات جبران ناپذیری به اموالش زده شود ولی به محض اطلاع فقط با خاموش کننده توانستیم اتش را مهار کنیم و خسارتی هم بر جای نماند.

وی تاکید می کند: شهروندان باید آموزش لازم را برای شرایط بحرانی ببینند، ما این کار را اخیرا در اتش نشانی رشت آغاز کرده ایم و به مهدکودک ها می رویم و تا آنها را با فرهنگ ایمنی آشنا کنیم و به آنها یاد بدهیم که اطلاعات غلط به 125 ندهند، به پدرانشان بگویند که سد ماشین های آتش نشانی نشوند و ...  البته منهای این، مدیران ما نیز نیاز به آموزش دارند، این آموزش نباید فقط در مهدکودک ها خلاصه شود، معتقدم کسانی باید در مسند مدیریت شهری باشند که همه جانبه بر امور اشراف داشته باشند، یعنی هم تحصیلات کافی با مدیریت شهری داشته باشند و هم تجربه وافی در این زمینه.

یادمان می آید حسین تقی زاده در پایان سال 1393 توانست با عنوان آتش نشان فداکار با آماری بالغ بر 12 هزار رای نظر مردم را جلب کند و به عنوان چهره برتر سال استان گیلان حتی بالاتر از شهید خوشه بر و پرفسور برزیگر قرار بگیرد اکنون به ترکیب شورای شهر که نگاه بیاندازید کسانی را می بینید که با کف آرای هفت یا هشت هزار هستند از همین رو به تقی زاده پیشنهاد دادیم آستین های همت را بالا بزند و برای دور بعدی شورا کاندیدا شود چراکه هم مقبولیت عمومی دارد هم تحصیلات مرتبط و هم تجربه مدیریت شهری، اما وی می گوید: مردم لطف داشتند و تحت عنوان قهرمان از من یاد کردند اما من فقط یک مامور اتش نشانم.

وی راست می گوید، لحظه ای را بیاد می آوریم که وی بعد از 72 ساعت پس از آن حادثه به هوش آمد و اولین جمله ای که به همکارش گفت این بود: "حریق چی شد " واقعا این وظيفه شناسي توام با اخلاص و احساس مسئوليت در کمتر انسان باوجدانی وجود دارد.

شهر ما رشت به امثال حسین تقی زاده نیاز دارد، چه در مقام مامور اتش نشان، چه در مسند مدیریت شهری.

پربیننده‌ ترین ها