چاپ

دکتر محسن نساج ، عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی در یادداشتی می نویسد: دنیای کنونی هنگامه ای است پر نشیب و فراز که سرعت افزایش علم بشری در آن نسبت به گذشته افزون داشته است. قرار گرفتن در مسیر پیشرفت منوط به استفاده از فناوریهای نوین در هر زمینه ای است. کشور ایران با داشتن تنوع شگرف در محصولات کشاورزی، پتانسیل بالایی در تولید این محصولات دارد؛ لیکن برای تولید اقتصادی و رقابت در دنیای کنونی نیاز به تغییر روشهای سنتی و بهره گیری از روشهای نوین به منظور کاهش هزینه های تولید و افزایش عملکرد است. استان گیلان به لحاظ داشتن اقلیم مناسب و بارندگی کافی یکی از قطبهای کشاورزی در ایران است. تولید محصولات انحصاری و استراتژیک در این استان، فرصت بی نظیری برای اشتغالزایی و رشد اقتصادی استان پدید آورده است؛ محصولاتی نظیر چای، برنج، بادام زمینی، زیتون، فندق، مرکبات، توت فرنگی، گل گاو زبان و گیاهان دارویی. برای رشد و توسعه بخش کشاورزی، برنامه و سیاستهای دولت و میزان و نوع حمایتهایی که از این بخش می شود، بسیار تاثیر گذار است. در صورتی که حمایت صرفا مالی و یارانه ای، بدون برنامه از کشاورزان منجر به رفع نیاز مالی کوتاه مدت و از بین رفتن این بخش می شود. زمان چندی از روزگارانی که بخشی از درآمد کشاورزان منطقه از طریق نوغانداری و کشت توتون بود، نمی گذرد. هر چند حمایت دولتی در خرید تضمینی این محصولات بود ولی چیزی از این دو صنعت باقی نمانده است. هزینه بالای تولید و عدم وجود سامانه های بازاریابی و بازاررسانی منطقه ای و بین المللی، هزینه بالای تسهیلات و عدم وجود برنامه برای محصولات خرید شده از دلایل شکست پروژه های خرید تضمینی است. این مشکل نه تنها در گیلان که در کشور وجود دارد و مناقشات سال گذشته در مورد دفن سیب زمینی و پیازهای خریداری شده نیز تایید همین مطلب است. به منظور حل این مشکلات، نیاز به برنامه ریزی جامع برای تغییر فرهنگ تولید است. وجود برنامه های آموزشی و ترویجی، ایجاد مزرعه های آزمایشی منطقه ای که با روشهای جدید و طبق اصول علمی مدیریت می شود، می تواند به جلب اعتماد کشاورز به برنامه تولید کمک نماید. به نظر می رسد بهتر است دولت برای حمایت از کشاورز، به جای یارانه کود و سم، بهای تسهیلات و ماشین آلات و ادوات کشاورزی را کاهش داده و برای تولید به گونه ای برنامه ریزی کند که همزمانی واردات، انباشت محصول و مشکلاتی از این دست به تولید کشاورزی خدشه وارد نکند. از طرفی علی رغم قرار گرفتن مکانیزاسیون کشاورزی در برنامه های تدوین شده، همچنان استفاده از ماشین آلات وارداتی که مجهز به فناوری روز هستند، به دلیل هزینه های بالای گمرک و عوارض غیر اقتصادی است. شاید بخش کشاورزی در کشور ما تنها بخشی باشد که در صورت مدیریت و برنامه ریزی اصولی بتواند در زمان کوتاهی حجم مطلوبی از صادرات را به خود اختصاص دهد و می تواند یکی از مصادیق اقتصاد مقاومتی باشد. این امر محقق نمی شود مگر با برنامه ریزی بلند مدت، تغییر مدیریت سنتی و ایجاد نگرش نوین، حمایت مناسب و رفع مشکلات موجود.