روزهای اخیر در بحبوحه‌ی جنگ روسیه و اوکراین، تحریم‌های بین المللی روسیه و سیل ابراز نظرهای متعدد در خصوص این جنگ ‌و ابراز انزجار از محصولات و منابع روسی، برخی از موسسات و نهادهای فرهنگی، دانشگاهی، هنری و ورزشی بین المللی نیز  بسیاری از مراودات خود را با این کشور تعلیق کرده و یا آنان را از مشارکت در کارزارهای بین المللی منع کرده‌اند.

کار به جایی رسید که کرسی درس داستایوفسکی نیز از دانشگاه ایتالیا حذف و پس از اعتراض دوباره برقرار  شد. برخی از هنرمندان و رهبران ارکستر روسی حامی پوتین، نیز از کار اخراج شدند. جنگ بی‌رحم است ‌و همینطور که تانک‌‌های روسی یکی یکی شهرهای اوکراین را فتح و بمباران می‌کنند، کم کم خرس سفید نیز از چشم دنیای بین‌المللی می‌افتد.

در این کارزار، یک بازیگر ایرانی به نام حمید فرخ‌نژاد اقدام به پس دادن جایزه  جشنواره فیلم مسکو می‌کند. عده‌ای خواهان پس دادن جایزه نقدی جشنواره نیز هستند. سمت دیگر ماجرا، اقدام طنز و جالب توجه برای کاربران ایرانی حرکت نمادین مهدی هاشمی، بازیگر سرشناس ایرانی در شکستن ودکای روسی بود. ایران سالهاست از روسیه محصولات مختلفی از جمله فولاد، فرآورده‌های کشاورزی و غذایی و چوب و... وارد می‌کند اما آنچه که در جمع خانواده‌های ایرانی نام آشناست، ودکای روسی است. قطعا این فرآورده غیررسمی را نمی‌توان به راحتی در فیلم و سینما تبلیغ کرد.‌حتی خانواده‌ها نیز در پستوهای پنهان آن را داشته و ‌ مصرف می‌کنند. اما واکنش‌‌های بسیار زیاد کاربران موجب واکنش دیگر مهدی هاشمی در فضای مجازی شد. وی در فیلمی دیگر از پشت صحنه یک تئاتر خبر داد که قرار بود همه عوامل شکستن ودکا! را اجرا کنند اما نمی‌داند چرا همه آن را اجرا نکرده‌اند؟! مهدی هاشمی حتی می‌گوید نمی‌داند تئاتر شان با وجود این خبط و خطا! مجوز می‌گیرد یا نه؟

ا‌و چشم در چشم میلیون‌ها ایرانی از موضوعی سخن می‌گوید که بر اصالت و درستی‌اش محل شک و تردید است. مهدی هاشمی و سلبریتی‌های فضای مجازی، نماد روندی هستند که در جامعه‌ی ما جاری و ساری است. جامعه بزن در رو، جامعه‌ای غیررسمی و قراردادی که می‌داند چطور و با چه ترفندی لاپوشانی کند و از مهلکه‌ای به نام  "حقیقت" بگریزد.

 آدم‌های جعلی، روایت‌‌های جعلی، زندگی‌های از سر ناگزیر جعلی و همه‌ی اینها یعنی حاکمیت جامعه را به گونه‌ای مهندسی می‌کند که ما، هم فیلم اول مهدی هاشمی را بپذیریم و با عمق جان درک کنیم  و هم فیلم دوم و از سر ناگزیر او را... . همه‌ی ما شاید یک مهدی هاشمی درون داشته و داریم، وقتی از ودکای روسی، گوشی اپل آمریکایی، ساعت رویال لندن، عطر فرانسه و... استفاده می‌کنیم و بر جد و آباد سازندگانش لعنت می‌فرستیم.