دکتر ثابت قدم شهردار رشت در تغییرات مدیریتی کلانی که در شهرداری این کلانشهر انجام داد، همیشه برای زنان جایگاه ویژه ای قائل بود، در جای جای سازمان عریض و طویل شهرداری رشت زنان جوان و تحصیلکرده ای می بینید که مسئولیت بزرگی را به دوش می کشند و خوشبختانه تا بدینجای کار نیز دکتر را سربلند کرده اند. یکی از این بانوان فرهیخته، سمیه رستگار شهردار منطقه سه رشت می باشد. اگرچه مژگان نوری در گذشته نه چندان دور به عنوان شهردار املش و مریم پاکزاد در همین اواخر به عنوان شهردار لولمان، اولین شهرداران زن گیلان لقب گرفته اند و عنوان اولین شهردار خانوم رشت را نیز محمد ابراهیم خلیلی، شهردار پیشین، فروردین ماه 1393، با سپردن مدیریت شهرداری منطقه دو، به مریم گل احضار اهدا کرد، اما همه اینها دلیلی نمی شود ما توانمندی های سمیه رستگار را به عنوان دومین شهردار مناطق رشت نادیده بگیریم و چیزی از وی به یادگار نگذاریم.

به گزارش خط اول، نهم مهرماه سال گذشته بود که دکتر ثابت قدم تصمیم گرفت حسن علیزاده را که هنوز چند ماهی از زمامداری اش در منطقه سه شهرداری رشت نمی گذشت، بردارد و یک بانو به نام سمیه رستگار را جانشین وی کند. رستگار که پیشتر مدیر امور حقوقی شهرداری رشت بود بواسطه آشنایی اش با مسائل حقوقی به این سمت انتخاب شد تا شهرداری منطقه سه را از چالش های حقوقی که گریبانگیرش شده بود، برهاند.

اکنون اما بیش از شانزده ماه از این انتصاب می گذرد و ثابت قدم بی آنکه از انتخابش پشیمان شود، حتی محکم تر از قبل خطاب به منتقدانش می گوید: خانم ها دقت نظر بیشتری دارند و افراد بسیار مناسبی برای پست های مدیریتی هستند، حال هرکه می خواهد خوشش بیاید یا نیاید.

دلیل این ثابت قدمی شهردار رشت چیست؟ شاید رجوع به یکی از یادداشتهای مشاور کارکشته ثابت قدم جواب سئوال ما باشد؛ دکتر مختار جباری نوشت: " چند روز پیش در راهرو دادسرا دیدم زنى ایستاده تا پاسخ درست رفتارى خود را بدهد، دیدم زنى ایستاده تا پاسخ بدهد جز به منافع شهرش نمى اندیشد، دیدم زنى ایستاده تا پاسخ بدهد که چگونه در برابر زیاده خواهان و رانت خواران مانده و سر خم نکرده و…بر مردانگى این شهر گریستم این زن ایستاده در گرد و غبار، این زن ایستاده در این فضاى مه گرفته شهرم کسى نبود جز رستگار شهردار منطقه سه، همه به او بد کردیم چه آن مردان که از او می خواستند از حق شهر و مردمش بگذرد، چه مخالفین شهردار که به غبارآلود کردن فضا علیه شهردارى پرداختند و آنقدر در بغض علیه شهردار فرو رفتند که ندانستند این فضاى غبارآلود فقط به نفع کسانى است که کیش منفعت دارند و دانسته و ندانسته معرفت و خیراندیشى را در آن بغض تیره آلوده کرده اند. آن روز رستگار نبود که در راهرو دادسرا ایستاده براى پاسخگویى بود، آن روز رستگارى بود که آنجا مظلومانه ایستاده بود، تنها در خود با چشمان نگران به این شهر غبار آلود. "

حال شاید بتوان بهتر درک کرد چرا رستگار شایسته این وصف است و البته برای درک بیشتر نگاهی نیز به عملکردش در منطقه سه خواهیم انداخت.

سرای محلات

دوره اخیر شهرداری، هم و غم عجیبی را در به ثمر رساندن پروژه سرای محلات با شعار محله‌محوری و ارتقاء مشارکت اجتماعی کرده است، طرحی که ثابت قدم معتقد است هدف اصلی از راه اندازی آن ایجاد رابطه ذهنی مدیران شهری با شهروندان است. در حقیقت سرای محله که پیشتر توسط شهرداری تهران اجرا شد و از استقبال و بازدهی مناسبی برخوردار بود، گامی در راستای حل مشکلات محلات با مشارکت خود مردم و معتمدین محله هاست، از ایجاد خانه سلامت توسط بهزیستی گرفته تا طرح ویزیت رایگان توسط علوم پزشکی و کیلینیک حقوق شهروندی توسط دادگستری و حتی انواع و اقسام کلاسها و کارگاه های آموزشی رایگان نیز در سرای محلات برگزار می شود، شهردار منطقه نیز موظف است ضمن اجرای برنامه های فرهنگی مختلف هر هفته با شهروندان نیز دیدار داشته باشد. شهرداری رشت بنا دارد 55 سرای محله ایجاد کند که تا به امروز موفق شده است 11 تای آن را به منصه ظهور برساند، اما وقتی بشنوید چهار سرای محله (دیانتی، شالکوه، چمران و پیرکلاچای) ایجاد شده از این یازده تا در حوزه جغرافیایی منطقه سه شهرداری رشت می باشد نه تنها ثابت قدم بلکه خود شما به عنوان مخاطب نیز یارای بستن چشمان خودتان بر روی این موفقیت را ندارید.

سمیه رستگار در این خصوص می گوید: شهرداری رشت به تبعیت از سایر کلانشهرها  و در اجرای اصل سریع قانون به ایجاد سرای محلات اقدام کرد تا به نوعی مشارکت‌های مردمی را قاعده‌مند و نظام‌مند کند و به نوعی از سرمایه‌های اجتماعی شهر که شهروندان هستند به صورت بهینه بهره برداری کند. او تاکید می کند: آنچه که امروز در سرای محلات شاهد هستیم، برگزاری یک سری کلاس‌های متنوع و همچنین فضایی است که شهروندان بتوانند به راحتی با شورا و شهرداری در ارتباط باشند. رستگار با اشاره به اینکه قرار است محتواسازی در سرای محلات مد نظر جدی قرار گیرد، می گوید: محلات اساس و هویت شهری را رقم می‌زند و اگر قرار است به ارتقای سطح کیفی و فرهنگی شهروندان برسیم ناگزیر به ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی محلات و برجسته سازی و ماندگار کردن اصالت محلات هستیم که هویت شهری را تشکیل می‌دهند. بنابراین شهرداری رشت خصوصاً شهرداری منطقه ۳ تمام اهتمام خود را به کار خواهد گرفت تا اصالت و هویت شهری را در قالب محلات احیا و زنده نگه دارد.

املاک نسقی

اواسط آذرماه بود که خبر شوکه کننده ای در شهر پیچید، " سمیه رستگار بازداشت شد،"  خوشبختانه خبر خیلی زود تکذیب شد و خود خانوم شهردار تصریح کرد: جهت ادای پاره ای از توضیحات به دادسرا رفته است، آنهم بخاطر شکایتی که از شخصیت حقوقی وی شده است نه شخصیت حقیقی. در هر حال ایشان تحصیلکرده حقوق می باشند و پیشتر نیز مدیر حقوقی کلانشهر رشت بوده اند و بهتر از هرکس دیگری بر چم وخم حقوقی امور خود وارد است تا خدای نکرده با دستورات خود حق کسی را ضایع نکند با این حال معضلات حقوقی در منطقه سه کم نیست، خانوم شهردار در این خصوص می گوید: معضلات حقوقی در این منطقه شامل دو بخش است، یک املاک نسقی که ما در این محدوده داریم که خیلی هم زیاد است. یکی هم بحث تملک است که مشکل تلقی نمی‌شود. به هر حال یک ساز و کاری دارد. بزرگ‌ترین مساله این است که نمی‌توانیم به املاک نسقی پروانه ساختمانی بدهیم. معارض‌هایی به وجود می‌آید و چون این‌ها با مبایعه ‌نامه‌های عادی مشمول ساخت و ساز می‌شوند، نوعی بلاتکلیفی ایجاد می‌شود. قانون این اجازه را به شهرداری نمی‌دهد که به آن‌ها پروانه بدهد.

بازارچه تختی

بازارچه تختی رشت در مرکز شهر قرار دارد و تقریبا میتوان گفت این مکان در طی 20 سالی که ساخته شده آرام آرام تبدیل به حلبی آباد شده است که همزمان با غروب خورشید گذر از آن برای افراد تنها کمی خوفناک خواهد بود، از همین رو شهرداری منطقه سه در پی بالا گرفتن اعتراضات مردمی، با دلایل متقن و کافی با لودر قدم به این بازارچه نهاد و مغازه هایش را تخریب کرد، کاری که بعید بود یک خانوم جسارت آن را داشته باشد. اما سمیه رستگار حتی بعد از تخریب با تحکم می گوید: طبق ماده ۹۶ قانون شهرداری ها تملک در حاشیه رودخانه ها امکان پذیر نیست، این درحالی است که طی سالهای گذشته تعداد۵۶ مغازه مجوزدار از شهرداری در بازارچه تختی تبدیل به ۱۰۴ مغازه تبدیل شده است که هیچ کدام مجوز نداشته اند، علاوه بر این مدام برای شهرداری اخطار جهت ساماندهی این بازار می امد که این مکان به محل فسق و فجور و وجود اشرار تبدیل شده است. این بازارچه چرخه اقتصادی مناسبی نداشت و تنها به معضلات اجتماعی شهر اضافه کرده بود. از همین رو اقدام به تخریب آن کرده ایم. البته خانوم شهردار آنقدر هم بی تفاوت نبود و به جهت تعرفه مکان جایگزین نیز فکرهایی در سر داشت؛ وی می گوید:  در طرح تفصیلی یک خیابان ۱۵ متری یک طرفه از بوسار به تختی آمده است، در نظر داریم یک بازارچه نوار تجاری با ۱۰۴ مغازه ۱۲ متری در این خیابان احداث کنیم که طرح این بازارچه به کمیسیون ماده ۵ رفته است و مصوبه آن نیز گرفته شده است حتی فضای سبز و پیاده راه نیز پیش بینی شده است که من از همینجا به مغازه داران قول میدهم اول مغازه ها را احداث و تحویل کسبه بدهیم بعد طرح پیاده راه و فضای سبز را انجام دهیم.

شهردار قصه گو

منطقه سه شهرداری رشت با وسعتی برابر با 2620 هکتار بعد از منطقه پنج، وسیع ترین منطقه شهرداری است که البته از لحاظ اقتصادی و فرهنگی به منطقه ای کم برخوردار شهره است، به اعتراف خود شهردار، نقیصه بزرگ این منطقه مقوله فرهنگی است، از همین رو شهردار حقوق دان دست به ابتکارات جالبی زده است، برای نمونه برگزاری جشنی با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی با حضور پرشور کودکان به همراه خانواده‌هایشان بود، اگرچه برگزاری جشن های از این دست به وفور دیده می شود اما وقتی بشنوید خانوم شهردار در این جشن شخصا برای کودکان اقدام به قصه گویی کرد حتما تعجب خواهید کرد و یاد شهرزاد قصه گو خواهید افتاد.

یخچال مهربانی

دیوار مهربانی مثل یک طوفانی آمد و دلهای مردمان مهربان ما را لرزاند و رفت، اما وقتی سر و صدایش خوابید، شهردار منطقه سه برای اینکه مهربانی های بیکران مردم را مجددا بشوراند با ابداع یخچال یک لقمه مهربانی سعی در بازسازی دیوار مهربانی به شکلی دیگر کرد. او معتقد بود: در شهر رشت که در یونسکو به عنوان شهر خلاق خوراک به ثبت رسیده و دارای مردمان بسیار اصیل و بافرهنگ است نباید اثری از فقر و گرسنگی باشد. باید این فرهنگ را در بین خانواده‌هایمان جا بیندازیم که حتی یک لقمه کوچک نان که به راحتی از کنارش رد می‌شویم شاید بتواند یک کودک را در جای دیگری از این شهر سیر کند. این یخچال بیش از آنکه برای ریشه‌کنی فقر و گرسنگی باشد با هدف ترویج فرهنگ مدیریت هزینه و جلوگیری از اسراف و افراط برپا شد.

و اما پروژه های عمرانی

کسی نیست که بگوید متوجه زیباسازی و فعالیت های عمرانی در این منطقه نشده است، از المانهای زیبای چتر گرفته تا المان مفهومی خودسازی، وفاداری و فرهنگ مکتوب، هر روز جلوی چشم مردم رژه می روند، پارک شهیدان نهی قناد، پارک شهرک فجر ازادگان، نور پردازی با طرح پروانه در خیابان فلسطین، پارک محله ای زیبا حاشیه رودخانه رودبارتان، نماکاری و زیباسازی ساختمان منطقه 3، پارک حاشیه ای محله کسبخ  (که اسفند ماه مورد بهره برداری قرار می گیرد)، زمین های ورزشی پارک ملت، پروژه فضای مکث با مساحت هزار متر مربع با عنوان «ایستگاه اندیشه» در بلوار شهید احمدزاده، و خیلی چیزهای دیگر که نشان داد برای ساختن لازم نیست حتما مهندس باشید بلکه باید مدیر بود.

ثابت قدم بدرستی با پی بردن به این مهم در وجود سمیه رستگار زمام امور منطقه سه را به وی سپرد، رستگار نیز به ریسک شهردار رشت جواب مثبت داد. خودش می گوید: دکتر ثابت‌قدم به من اعتماد کردند که فکر می‌کنم اعتماد پرریسکی بوده که من را به عنوان یک خانم که تحصیلات مهندسی هم ندارم و در رشته کاملاً تئوریک حقوق تحصیل‌کرده انتخاب کرد، آن هم در جایگاهی که باید اهل ریسک، اجرا و عمل باشید و باید مرتب تحرک داشته باشید و نباید لحظه‌ای بنشینید، درحالی‌که انسان‌های تئوریک اهل نشستن، نوشتن و پرداختن هستند و مهندسان اهل اجرا و در صحنه بودن هستند که با رشته تحصیلی من کاملاً مغایرت داشت و انتخاب شخصی مثل من به‌عنوان شهردار منطقه ریسک بزرگی بود. من به جرات می‌توانم بگویم آن طوری که دکتر ثابت‌قدم من را شناختند، خودم را نمی‌شناختم و بعد از شهردار شدن به خود دکتر گفتم که تازه فهمیدم شاید زمینه فکری من علوم انسانی بود، ولی من آدم اهل اجرا هستم و نمی‌توانم بنشینم. این‌که یک سری افکار را به‌عنوان خوراک به من بدهند و آن را تبدیل به تئوری کنم که فرد دیگری آن را اجرایی کند، نیستم. من باید خوراک را داشته باشم و به مرحله اجرایی کردن برسانم. من برای دکتر ثابت‌قدم احترام زیادی قائل هستم و این مربوط به این دوره نمی‌شود. در دوره قبلی که دکتر ثابت‌قدم شهردار بودند؛ من مدیر نبودم و یک کارشناس بودم. ولی اینکه ایشان خصوصیات و ویژگی‌های انسان‌های اطراف خود را به خوبی می‌شناسند و اکنون ایشان می‌دانند که من رستگار چه روحیات و خصوصیاتی از نظر احساسی، کاری، روانی و ازنظر استعدادهای ذاتی دارم. هوش دکتر در زمینه انسان‌شناسی بسیار بالا است. از طرفی دوست دارم کاری کنم که دکتر سربلند باشند و مورد تقبیح دیگران قرار نگیرد و از طرف دیگر نماینده بانوان شهرداری هستم که قبل از حضور دکتر در اقلیت قرار گرفته بودند و فکر می‌کردم به نمایندگی از آنها باید آن‌قدر پررنگ ظاهر شوم که همه آن ندیدن‌های مردان جامعه بزرگ شهرداری را تحت پوشش قرار بدهم.

 

اینگونه بود که این بانو زیر چتر شهردار، رستگار شد!

پربیننده‌ ترین ها