اواخر سال 1387 بود، در روزگاری که بسیاری از دولتمردان آرزوی دیدار سیاستمداران بزرگ دنیا را داشتند، مردم منطقه لاکان رشت به لطف وجود ذی وجود پروفسور مجید سمیعی بهترین جراح مغز جهان، شاهد حضور گرهارد شرودر صدراعظم سابق آلمان در محله زیبای خود بودند تا ساخت مجهزترین بیمارستان فوق تخصصی جنرال ۴۰۰ تختخوابی را کلنگ زنی کنند.
ظاهرا زمانی که پرفسور سمیعی در هانوفر آلمان مشغول طبابت و نقش آفرینی بود گرهارد شرودر سمت های محلی و سیاسی مهم را در این شهر بر عهده داشت و از اینکه افتخار جراحان مغز دنیا در شهرشان هست بدان افتخار می کردند.
همین دوستی دیرینه باعث شد پرفسور از آقای صدر اعظم برای دیداری چند روزه از ایران، وی را دعوت کند و سفری کاری برای وی ترتیب ببیند.
بالاخره صدراعظم سابق آلمان، که بعد از پایان مسئولیتش بیشتر به امور اقتصادی می پرداخت، طي روزهاي يك تا 4 اسفند 1387 در راس هیاتی بلندپایه از تجار و بازرگانان این کشور به ايران سفر كرد. وي در اين سفر با محمود احمدينژاد رييس جمهور وقت، علی لاريجاني رييس مجلس شوراي اسلامي ، آيتالله هاشمي رفسنجاني رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، دكتر قاليباف شهردار تهران، منوچهر متکیوزير وقت امور خارجه، غلامحسين نوذري وزير وقت نفت، نهاونديان رييس وقت اتاق بازرگاني و صنايع و معادن ايران و حجتالاسلام سید محمد خاتمي رييس جمهوري اسبق ايران ملاقات نمود.
همچنین افتتاح آکادمی علمی مغز و اعصاب در تهران، افتتاح مؤسسه بینالمللی خیریه سلامت، افتتاح پروژه موزه پروفسور سمیعی در کاخ سعدآباد، کلنگ زنی دانشکده علوم اعصاب پروفسور سمیعی در دانشگاه گیلان، و سفر به اصفهان از دیگر برنامههای شرودر در سفر به ایران بود.
اما رسانه های داخلی و خارجی در آن زمان بخاطر توافق هسته ای ایران و ۱+۵، مدام می گفتند این سفر سیاسی است و احتمالا صدراعظم سابق آلمان حامل پیامی از سوی امریکاست، البته پربیراه هم نمی گفتند چراکه به دنبال این توافق زیگمار گابریل و فرانک والتر اشتاین مایر به ترتیب معاون صدر اعظم و وزیر امور خارجه آلمان نیز به ایران سفر کرده بودند و این شائبه ایجاد شد که سفر شرودر نیز در همان راستا باشد.
با این حال شرودر تاکید کرد که من حامل پیامی از آمریکا نیستم، وی هنگام عزیمت به رشت برای افتتاح بیمارستان مغز و اعصاب در جمع خبرنگاران گفت: «من پیام آور کسی نیستم تا بخواهم واسطه باشم و اگر بخواهند کاری کنند مسلماً راهکاری هم دارند اما به عنوان فردی سیاسی خوشحال می شوم گفت وگوهای مستقیم آغاز شود و این موضوع خواسته بسیاری در سطح بین الملل است».
اما این سفر پیش از آنکه بخاطر حضور صدراعظم سابق آلمان حائز اهمیت باشد، بخاطر رابطه ای که یک ایرانی با وی داشت مورد توجه قرار گرفت، این ایرانی هم که کسی نیست جز پرفسور مجید سمیعی.
همه ایران که نه، همه دنیا پروفسور سمیعی را می شناسند، وی 29 خرداد 1316 در شهر تهران زاده شد، پس از بازگشت خانواده به رشت و اقامت در محله تلفنخانه (بحرالعوم) این شهر وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در دبیرستان شاهپور رشت به پایان رسانید. و سپس عازم آلمان گردید. رشتههای زیستشناسی و پزشکی را در دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینتس به پایان رسانید و سپس دورهٔ تخصص جراحی مغز و اعصاب را زیر نظر پروفسور کورت شورمن شروع کرد و در سال ۱۳۴۹ به اخذ درجهٔ تخصص در این رشته نایل آمد.
ریاست بیمارستان خصوصی علوم عصبی هانوفر در آلمان را بر عهده دارد که خود بنیانگذار آن بوده است. وی در زمینهٔ تورم مغز و ترمیم و بازسازی جراحی دستگاه عصبی محیطی مطالعات مهمی انجام دادهاست. سمیعی بیشترین اعمال جراحی روی تومورهای موسوم به «نورینوم آکوستیک» انجام دادهاست. او در دهه ۱۹۹۰ یک مرکز خصوصی بینالمللی علوم اعصاب که به اختصار INI شناخته میشود، را در شهر هانوفر آلمان درست زمانی که شرودر عضو و بعدها رییس مجلس نمایندگان فدرال آنجا بود تاسیس کرد. بنای این مرکز برگرفته از شکل مغز میباشد و ریاست آن را مجید سمیعی و پسرش (امیر سمیعی) بر عهده دارند. سمیعی شاگردان زیادی تربیت کردهاست که در کشورهای مختلف جهان به فعالیت در زمینه جراحی مغز و اعصاب مشغول هستند و هر ساله کنفرانسی را به افتخار سمیعی در یکی از کشورها برگزار میکنند. او در حال حاضر نیز بسیار فعال بوده، عملهای جراحی سنگین در قاعده مغز را انجام میدهد و در اغلب کنگرههای جراحی مغز و اعصاب جهان بعنوان سخنران مدعو شرکت میکند. سمیعی در سال ۲۰۱۴ از سوی آکادمی جهانی جراحان مغز و اعصاب عنوان برترین جراح مغز جهان را به خود اختصاص داد.
وقتی در شهریور ۱۳۹۳ شهرداری رشت نخستین کلید طلایی این شهر را در مراسمی به پروفسور مجید سمیعی اهدا شد . وی در هنگام دریافت این جایزه گفت: امروز شهردار رشت كليد طلايي شهر را از طرف شما مردم عزيز به من دادند و اين جمله آقاي روحاني را به من يادآوري نمودند كه ما با كليدهايمان مي خواهيم درها را باز كنيم ، و من نيز با دريافت اين كليد طلايي مي گويم : ما با اين كليد مي خواهيم درهاي علم و دانش را براي تمام كشور عزيزمان ايران باز كنيم و اسم اين كليد را در آينده بايد كليد طلايي شهر رشت براي بازكردن درهاي علم و دانش در گيلان بلكه سراسر ايران بگذاريم.
اما گرهارد شرودر کیست؟
دوست پروفسور سمیعی، آقای گرهارد سرتیف کرد شرودر، در هفتم آوریل 1944 (1323) در بلومبرگ آلمان به دنیا آمد. این سیاستمدار آلمانی، عضو حزب SPD است که از سال 1998 تا 2005 هفتمین صدراعظم فدرال آلمان بوده است. شرودر از 1990 تا 1998 وزارت ایالت نیدرسکسون به مرکزیت هانوفر را برعهده داشته است. شرودر در خانوادهای فقیر به دنیا آمده است. پدرش فریتز شرودر، متولد شهر لایپزیک و یک کارگر دورهای شهربازی بوده و در سال 1944 درحالی که گرهارد چند ماه بیشتر نداشت، در جنگ رومانی کشته میشود و از آن پس، وی با مادرش زندگی میکند. به این ترتیب، وی به عنوان تنها پسر یک سرباز کشتهشده جنگی، از خدمت سربازی معاف شد و در سالهای 1962 تا 1964 برای تحصیل به مدرسه شبانه در زیگن میرود. در سال 1966 دیپلم خود را از مدرسه بیلهفیلد گرفته و در سال 1976 وکیل میشود و تا سال 1990 در شهر هانوفر به کار مشغول میشود. شرودر بین سالهای 1980 تا 1986 عضو مجلس نمایندگان فدرال هانوفر بوده و پس از اتخابات محلی در سال 1986 رهبر اقلیت در مجلس ایالت نیدرسکسون و در سال 1994 رهبر حزب ائتلاف قرمز ـ سبز میشود. او همچنین در سالهای 8-1997 رئیس مجلس نمایندگان ایالات آلمان بوده است. از سال 1998 شرودر پس از ورود دوباره به مجلس نمایندگان، هفتمین صدراعظم آلمان میشود که با انتخاب دوباره وی در سال 2002 میلادی دوباره به این سمت برگزیده میشود و تا سال 2005 صدراعظمیاش ادامه داشته است. شرودر در ماه می 2007 از سوی وزیر امور خارجه چین به عنوان مشاور منصوب میشود تا در حمایت از پزشکی سنتی چینی در اروپا فعالیت داشته باشد و شاید همین دلیلی باشد که در چین بیمارستانی به نام پرفسور سمیعی وجود دارد و مدیریتش با وی هست.