شاهین آبزن خبرنگار باسابقه گیلان، مدتی است در بستر بیماری قرار دارد و پیش از آنکه درد و رنج بیماری او را عذاب دهد، بی توجهی مسئولان استان است که وی را می رنجاند.
به گزارش خط اول، هرگاه صحبت از بحرانی اجتماعی در شهر بود، آن روزگار که کرونا امان بریده بود، روزی که زلزله امید مردم را ناامید کرده بود، برف راه را بسته بود، سیل مردم را ترسانده بود، شعله های اتش به جان جنگل های مان افتاده بود و بحران ها و چالش هایی از این دست، یک نفر اما بود که همپای هلال احمر و اورژانس و آتشنشانی و سایر سازمانهای مردم نهاد و کمکرسان، خود به تنهایی صلیب سرخی بود برای زخم های مردم.
حتی در حوزه ورزش با برعهده گرفتن ریاست هیات هاکی شهرستان رودبار به تنهایی به اندازه چندین استان ملی پوش تقدیم کرده است، کارشناسان ورزش می توانند گواهی دهند تقدیم ۱۷ ملی پوش از یک شهرستان کوچک به تیم ملی، بی شباهت به معجزه نیست.
اما این شاهین، امروز پر و بالش قیچی شده و داروهای گران قیمت شیمی درمانی توان پرواز را از وی گرفته است، مدیران شهرستان و استان، حتی هنرمندان و خبرنگاران، یادشان نرفته که بیایند عکسشان را بگیرند، ولی فقط عکسشان را می گیرند، و یادشان رفته شاهین آبزن با مستند عاشورایی چه اشکهایی دراورد، یادشان رفته ۲۰۰ هزار ماسک در ایامی که ماسک حکم جواهر داشت و دستگاه اکسیژن نایاب بود، نه فقط در گیلان بلکه در سایر استانها توزیع کرده است، یادشان رفته تا فتح الفتوح داشتند به یکی از خبرنگارانی که باید زنگ می زدند شاهین ابزن بود، امروز اما چه شد که یادشان رفته صلیب سرخ شاهین باشند.
او دست و پا بسته نیست، حتی بدون بال؛ ولی چه خوب بود ما و مدیران ما یادمان نمی رفت شاهین برای مان چه کرده است. مدیرعامل خانه مطبوعات گیلان (میلاد ابراهیمی) اما یادش نرفته و علیرغم مشکلات شخصی اش - که بی شباهت به مشکلات شاهین نیست - از معدود یاریگران یار غار خود بود، علی ای حال، آقای استاندار، خانوم فرماندار، آقای مدیرکل ارشاد، اقای مدیرکل ورزش و ذی نفعان دیگر استان و شهرستان، به قول خود شاهین ابزن که در پایان همه اجراهای زیبایش می گفت؛
" اگر یادتان ماند و باران گرفت - دعایی به حال بیابان کنید "