اهالی روستای خاصکول شهرستان رودبار، پیرو بازدید چهل روز پیش دکتر آقایی، بازرس کل استان گیلان از این روستا، نامه ای سرگشاده خطاب به وی نوشتند.

به گزارش خط اول در این نامه آمده است؛

ما اهالی روستای خاصکول، با دل‌هایی پر از امید، به شما خوش‌آمد گفتیم و در انتظار بودیم که شما، به عنوان یک نجات‌دهنده، صدای مظلومیت‌مان را بشنوید و به داد ما برسید. اما افسوس که امیدمان به ناامیدی بدل شد!

ما مردم خاصکول با دلی پر از درد، بارها فریاد زدیم که در این دیار، بی‌عدالتی به قدری عمیق، ریشه دوانده که دیگر نمی‌دانیم چه کنیم. ما به شما گفتیم که زندگی‌مان به خاطر مرغداری‌ها و سوءاستفاده‌های بی‌پرده به خطر افتاده است. ما انتظار داشتیم که شما بیایید و ریشه این فساد را بخشکانید، اما افسوس آن‌هایی که به هر دوز و کلکی متوسل شده‌اند، همچنان بر سرنوشت ما تسلط دارند و ما در این گرداب بی‌پناهی و ناامیدی غرق می‌شویم.

بلافاصله بعد از رفتن شما، فشارها بر اهالی بیشتر شد و تهدیدها شدت گرفت و به ما گفتند: «از اینکه پای بازرسی را به اینجا باز کردید، به حسابتان رسیدگی می‌کنیم.» آیا ما در این سرزمین، حق زندگی و آرامش نداریم؟ آیا ما فقط باید نظاره‌گر بی‌عدالتی باشیم؟ آیا این حق ما نیست که در سرزمین خود احساس امنیت کنیم؟

بعد از رفتن شما، جهاد کشاورزی به قلع و قمع زمین‌های کشاورزان معترض پرداخت. با بی رحمی تمام، زحمات سال‌ها تلاش ما را نابود کرد. گویی زندگی و معیشت ما برای آن‌ها هیچ اهمیتی ندارد! آیا آن‌ها نمی‌دانند که ما با چه مشقتی، با چه زحمتی، با چه امیدی زمین‌هایمان را کشت کرده‌ایم؟ آیا آن‌ها نمی‌دانند که هر دانه‌ای که به زمین می‌کاریم، رویاها و آرزوهای ما را در خود دارد؟

ظاهرا بنا شده بود که دیگر مجوزی برای مرغداری در خاصکول صادر نشود، اما متأسفانه باز هم مجوزهایی داده شده است. ما مردم خاصکول فکر می‌کردیم که وقتی شما بیایید و عمق فاجعه را از نزدیک ببینید، حتماً به داد ما خواهید رسید. اما شما آمدید و گفتید که یک ماهه بررسی می‌کنید و رفتید و ما را با واقعیت‌های تلخ زندگی تنها گذاشتید؟

آقای دکتر، وصله زمینخوار به کشاورزانی که سالهاست در این اب و خاک کشت و زرع می کنند می چسبد یا به مرغداران غیربومی که عرصه را بر بومیان تنگ کرده اند؟

آقای آقایی محترم، ما تنها می‌خواهیم از آب و خاک خود برای معیشت خود استفاده کنیم. در روستایی که تنش آبی وجود دارد و آب شرب ما یک روز در میان و آن هم برای چند ساعت تأمین می‌شود، چرا باید آب برای مرغداری‌ها مصرف شود؟ آیا این حق ما نیست که از منابع طبیعی‌مان به درستی استفاده کنیم؟ آیا ما باید در این سرزمین، از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی‌مان محروم باشیم؟

بازرس کل عزیز؛ ما به شما اعتماد کرده بودیم، اما حالا به خاطر مشکلاتمان که دوچندان شد، احساس ناامیدی و سرخوردگی می‌کنیم. ما در دیاری که تنها آرزوی ما زندگی در صلح و آرامش است، خواهان عدالت و احترام به حقوق خود بودیم که اکنون با تبعیض و بی‌عدالتی دست و پنجه نرم می‌کنیم.

آقای دکتر، ما با دلی شکسته از شما خواستیم که صدای ما را بشنوید تا در برابر این بی‌عدالتی ایستادگی کنیم. ما به شما امید بسته‌ بودیم.

 

با احترام و امید به تغییر

اهالی روستای خاصکول

پربیننده‌ ترین ها