با توجه به اینکه مردم در حاکمیت و در تعیین سرنوشت خود سهم و حق دارند اما گاهی واژه حاکمیت مردم بر مردم، گاهی دموکراسی و گاهی حاکمیت ملی اطلاق میشود.
اگر دموکراسی مطلق را قبول نداریم، این سؤال مطرح میشود که پس مردم چه جایگاهی دارند، رأی مردم باید در نظر گرفته شود و یا مردم اصلا حق رأی ندارند!
در نگاه ابتدایی و عوامانه، یعنی مردم هیچ کارهاند و حق نظر ندارند و فقط باید تبعیت کنند، اما با توجه به آیات قرآن کریم و روایات اسلامی، مردم در تعیین سرنوشت خود نقش دارند در قرآن کریم حتی به پیامبر گرامی اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و حاکم اسلامی مأمور به مشورت با مردم شده است. گاهی واژه بیعت را در آیات و روایات میبینیم که نحوهای از حضور حداکثری مردم است.
بر همین اساس نقش مردم و جریانهایی مردمی در موفقیتهای ملی و پیشبرد اهداف کشور بسیار موثر خواهد بود.
در ادامه گفتگویی با دکتر رضا سیمبر، استاد علوم سیاسی و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان در مورد نقش و جایگاه مردم و جریانهای مردمی داشتیم.
دکتر سیمبر در گفتگو با دیارمیرزا با اشاره به این مطلب که دو رویکرد متفاوت در تحول در جامعه وجود دارد، گفت: این دو رویکرد شامل دیدگاه سیاسی و دیگر دیدگاه اجتماعی است. دیدگاه سیاسی همان دیدگاه نگاه از بالا یعنی دیدگاه حاکمان است. یعنی اینکه مشکلات در جامعه مانند محیط زیست، اقتصاد، فرهنگ و… حل نمیشود تا زمانی که نهادگرایان و حاکمیت به مسائل ورود کنند.
این استاد دانشگاه گیلان ادامه داد: مثلا در مورد مقوله حل مشکلات آموزش و پرورش (فرهنگی) تا زمانی که معلمان وضعیت مالی خوبی نداشته باشند و برای امرار معاش در کنار معلمی شغلهایی مثل مسافرکشی را انجام میدهند نمیتوان گفت که این جامعه درست خواهد شد مگر آنکه دولت و نهادهای قدرت به این امر با جدیت ورود کنند.
وی با بیان این مطلب که نگرش دوم نگرش اجتماعی است، گفت: نگرش اجتماعی یک نگرش از پایین است و خیلی سرِ خوشی با نگرش سیاسی ندارد.
دکتر سیمبر افزود: در نگرش اجتماعی افراد جامعه نقش موثری در رشد و توسعه جامعه خواهند داشت البته زمانی میتوانیم چنین صحبت کنیم که افراد یک اجتماع خیلی از رفتارهای غلط و نادرست را کنار بگذارند. مثلا در کشور ما تا زمانی که ما یک ایرانی جدید نداشته باشیم حکمرانی کاری نمیتواند کاری کند. ایرانی جدید به این معنا که رفتارهایی مانند حسادت، دنگ زنی، دزدی نکند و…در آن وجود نداشته باشد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه به اعتقاد من نگرش سیاسی و نگرش اجتماعی یک توامانی با هم دارند، افزود: دو مسئله حکمرانی و اجتماعی از هم جدا ناپذیر هستند در بعضی موارد تا حکمرانی سرمایهگذاری نکند و اعتماد مردم را جلب نکند نمیتواند کاری از پیش ببرد.
وی ادامه داد: وقتی بیاعتمادی در سطح جامعه رخ میدهد، شاهد همین شرایط فعلی جامعه خواهیم بود و مواردی مانند طلاق، اعتیاد، خودکشی و… افزایش پیدا خواهد کرد.
این دکتری علوم سیاسی با بیان این مطلب که توامانی نگرش سیاسی و اجتماعی در آموزش و پرورش بسیار اثرگذار خواهد بود، گفت: کودکان به راحتی میپذیرند و دارای ذهنی باز هستند اینجا است که حکمرانی میتواند با فراهم آوردن بستر مناسب بسیاری از مشکلات را با آموزش مانند آموزش کارهای تیمی، اجتماعی و فرهنگی و… از پایه درست کند و ریشهای به حل آن بپردازد.
دکتر سیمبر با بیان اینکه حکمرانی در توانمندی افراد نقش پررنگی دارد، افزود: یک شهروند توانمند از یک حمکرانی توانمند به وجود میآید هر چقدر حکمرانی، علیل، ذلیل، فاسد و مشکل دار باشد به همان شکل شهروندانی را تحویل جامعه میدهد که آنها هم توانمندیهای لازم برای شکوفایی نخواهد داشت.
این استاد دانشگاه در ادامه با بیان این مطلب که گاهی در جامعه شاهد کم کاریهایی از سوی حکمران هستیم اما مردم در بسیاری از مشکلات کنار هم قرار میگیرند، گفت: این به هویت و تاریخ یه جامعه بر میگیرد در حال حاضر ما کشوری هستیم که تاریخ بیش از ۱۰۰ سال مشروطیت را داریم و قطعا مردم و کشور ما قابل مقایسه با کشورهای حاشیه خلیج فارس که در دهه ۷۰ تازه به استقلال رسیدند نخواهد بود؛ درست مثل دو خانواده میماند یکی دارای هویت قوی و دیگری دارای هویت ضعیف است.
وی گفت: سوای حکمرانی هر جامعهای برای خود هویت دارد، مردم کشور ما مردم با شعور و متحملی هستند و بسیاری از بحرانها را پشت سر گذاشتند مانند بحران هشت سال جنگ که با ایستادگی و با همگرایی اجتماعی و همگرایی مردم، خانوادهها و… پشت سرگذاشتیم؛ این نشان از همان هویت چند صدساله و آموختن در برابر مشکلات است.