یقینا یک ماه برای ارزیابی عملکرد یک مدیر بسیار کوتاه است ولی با بررسی همین یک ماه می توان چشم اندازی از آینده متصور شد.
جهانبخش آرمان که 18 بهمن سال جاری، سکان هدایت اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان را برعهده گرفت، بلاشک نزد خود، فکر می کرد وقتی عقبه و جذبه یک نیروی پرنفوذ نظامی را با خود به آوردگاه ورزش بیاورد کار سختی برای مدیریت آن نخواهد داشت، ولی وقتی عرق پیشانی و دیر به منزل رفتن هایش را مرور می کند در می یابد میدان ورزش مرد نبردی می طلبد که شم نظامی و ورزشی را توامان داشته باشد.
او اما تازه آمده و پرنفس برنامه های روزمره را مرور می کند، دیدارها و ملاقات های ورزشی با ورزشکاران و هیات ها و پیشکسوتان ورزشی – که غالبا جنبه آشنایی داشته – پرترافیک ترین برنامه کاری این روزهای سرهنگ است.
اگرچه کرونا سبب خیر شد تا حال حاضر کمتر رویداد ورزشی در سالن ها در جریان باشد تا سرهنگ، فرصت کافی و وافی برای گشت و گذار اولیه در رودخانه خروشان ورزش استان را داشته باشد، اما این مهم نقصان کاری در پرونده آرمان خواهد بود که توان لمس یک رویداد واقعی ورزشی را تا مدتها نداشته باشد.
شاید برخی خرده بگیرند که آرمان خود داور ملی فوتبال است و خاک خورده ورزش، اما اگرچه پیج شخصی اش در فضای مجازی خبر از قضاوت دیدارهای مهم لیگ برتر و جام حذفی فوتبال می دهد اما بلاشک همه اش در مستطیل سبز بوده و همچنان سعادت بوییدن و چشیدن تشک کشتی و تاتامی کاراته و شیافچانگ تکواندو و غیره در رویدادی قابل عرض را نداشته است.
حال که جهانبخش آرمان یونیفورم نظامی اش را چند صباحی است در پستوی خانه گذارده و گرمکن ورزشی پوشیده، بهتر است دانش فنی و ورزشی اش هم به روز گردد تا دست از انشالله ماشالله گفتن ها در مصاحبه هایش بردارد که بدجور توی ذوق مخاطب می خورد.
مخاطبان اهل ورزش و ورزشکار نیاز دارند خوراکی فنی و حساب شده از مدیرکل ورزش بشنوند تا مثل کاریکاتور گل آقا که سی سال پیش در جواب احوال پرسی یک مسئول گفته بود " خدا رو شکر از فردا خیلی بهترم " ما نیز نگوییم امروزمان از فردا خیلی بهتر است چراکه باید از دیروز بهتر باشیم.
شاید تنها اقدام فنی و جالب توجه یک ماه اخیر اقای مدیرکل، تصمیم بر احداث چمن طبیعی بر ورزشگاه شهید عضدی رشت بوده باشد، که البته این نیز جای بحث فراوان دارد؛ همانقدر که در گذشته چمن مصنوعی را حلوا حلوا می کردند و آن را تنها راه برون رفت از زمین های مرداب گونه و گل آلود در زمستان و خاکی و تاس در تابستان گیلان می دانستند، چمن طبیعی نیز مشتریانی داشت که معتقد بودند در آب و هوایی مثل آب و هوای شمال به راحتی قابل نگهداری و بهره برداری است، بنابراین آرمان در اولین اقدام شمشیری دو لبه را برداشت که یقینا از روحیه اقتدارگرایی به ارث رسید از گذشته اش بر می آید و امید است به بار نیز بنشیند تا این چاقو دست صاحبش را نبرد.
اگرچه گفته شد بررسی عملکرد یک مدیر در یک ماه، کار عبثی است اما این عملکرد یک ماهه روی دیگری نیز دارد که در صورت واکاوی آن، چراغ راه آینده ترسیم می گردد. چراغی که آتشش را از مدیریت میانی می گیرد و جهانبخش آرمان با تغییرات خیلی زود هنگام، تقریبا دستش را پیش از موعد رو کرد. او هنوز بیست روز از آغاز بکارش نگذشته بود که اولین تغییرات را در یکی از معاونت های مهم اغاز کرد و با همان فرمان و سرعت، رییس گروه قهرمانی و معاون جوانان را هم در کمتر از یک ماه تغییر داد.
شاید خرده بگیرید که تغییرات حق هر مدیری است که نگارنده نیز بر آن صحه می گذارد، اما وقتی استاندار گیلان و شهردار رشت بعد از 140 روز از حدود یکصد مدیری که باید تغییر می دادند تنها بیست تا سی درصد آن را اعمال کرده اند، تغییر دو معاونت از سه معاونت یک اداره کل ظرف یک ماه کمی شتابزده به نظر می رسد.
خدا را شکر مدیر غرب گیلانی اداره کل ورزش و جوانان استان، انتصاباتش بوی شرق گیلان می دهد و کاملا شائبه قومیت گرایی را از خود دور کرده است، البته شاید از خود دور کرده باشد ولی از استاندار شرق گیلانی نه !
به هر حال آرمان دو سه ماهی برای دریافت حکمش انتظار کشید و این زمان بهترین فرصت برای ارزیابی بدنه اجرایی اداره کل ورزش بود تا با " شناخت کامل و استقلال تمام " اقدام به تغییرات کند؛ اینجاست که انتظار داریم سرهنگ آرمان اگرچه گرمکن ورزش کاملا برازنده اش است اما یونیفورم نظامی اش را جایی بگذارد تا مرتب چشمش به آن بیفتد و فاصله اش با آن حال و هوا کمی کمتر گردد.