آغاز ساخت هم زمان چندین تقاطع غیر هم سطح، بازگشایی محورهای مختلف، توسعه فضای سبز، ساماندهی لندفیل سراوان، باز کردن کلاف پیچیده چند طرح سرمایه گذاری بزرگ و ارائه خدمات الکترونیک به رشتوندان نشانه های واضحی از این ادعا است؛ که رشت، زادگاه زیبای من در ماه های اخیر به صورت فزاینده ای در مسیر تحول قرار گرفته اما آنچه که بخش زیادی از توان مدیریت شهری را معطوف به خود کرده است نه رعایت الزامات فنی و تامین مالی آن بلکه تلاش برای غلبه بر ذهنیت "فقدان اعتماد عمومی" به بلدیه خانه رشت و مدیریت انتقادات ناشی از آن می باشد.
درک تاثیرات این ذهنیت بر واقعیت، برای تصمیم سازان شهرداری یک امر حیاتی است زیرا این نهاد عمومی، هنگامی میتواند از کارایی بیشتری برخوردار باشد که اعتماد شهروندان را به عنوان سرمایه اجتماعی به دست آورد و از آن در جهت پیشرفت شهر بهره برد.
همگان بر این نکته واقفند که در سالهای اخیر بخش زیادی از سرمایه اجتماعی شهرداری رشت که ذکر دلایل آن خارج از موضوع این نوشتار می باشد ضربه های اساسی دیده است .
در چنین شرایط بغرنجی شهرداری رشت ابتدا باید اعتماد شورای شهر را برای اجرای پروژه های میثاق کسب می کرد که این اعتماد نسبی با تصویب آن به دست آمد. همچنین جلب حمایت نهادهای حاکمیتی در قوای سه گانه و اعضای شورای تامین ضروری به نظر می رسید که اگر اینگونه نبود بسیاری از پروژه ها مذکور در زمان کوتاه اجرایی نمی شد.
حالا که در هر گوشه ای از شهر کارگاه عمرانی برپا شده و رشت در مسیر تحول قرار گرفته است بزرگترین گروهی که به این پروژه ها با نگاه تردید جدی می نگرند خیل عظیمی از مردم هستند.
مشکل این بی اعتمادی آنچنان است که برای هیچ کدام از پروژه های بزرگ شروع شده حتی یک مراسم کلنگ زنی ساده و مرسوم همیشگی نیز برنامه ریزی نشد تا برای مردم خاطرات کلنگ زنی و افتتاح های نمایشی تداعی نشود.
برای حل معضل بی اعتمادی اگرچه اطلاع رسانی مناسب شرط لازم است اما کافی نیست لذا آنچه که مهم است باید صبر پیشه نمود و فقط کار، کار و کار کرد تا قول های داده شده محقق گردند و به موازات پیشرفت مناسب پروژه ها، دیوار بی اعتمادی کوتاه تر شود.
انشاا...
البته چاره ای نیست به همین نوشته نیز به عنوان شعار نگاه می شود!!!