آقای رییس جمهور، خزر اگرچه بزرگ است اما به لحاظ جغرافیایی دریاچه ای بیش نیست و نمی تواند مانند اب های آزاد جنوب که به اقیانوس متصل هستند جایگزینی برای آبهای برداشته شده داشته باشد، از همین رو با انتقال آب خزر به دیار کودکی تان- سمنان- فاجعه ای دیگر به مانند دریاچه ارومیه، برای شش میلیون ساکنین حاشیه خزر رقم نزنید.

طرح انتقال آب خزر به سمنان، سال 84 در جلسه ای با حضور معاون اول رئیس‌جمهور مطرح شد و سال 89 در سفر استانی تصویب و در سال 91 جهت اجرا به شرکت توسعه منابع آب ابلاغ شد.

این طرح به‌ صورت 2 خط لوله به طول 160 کیلومتر از سواحل دریای کاسپین در نکا آغاز شده و پس از عبور از شالیزارها و جنگل های مازندران، وارد استان سمنان می‌شود و در حوالی شهر شهمیرزاد به 2 شاخه تبدیل می‌شود که یک خط لوله به سمت دامغان و شاهرود به طول 172 کیلومتر و دیگری به سمت سمنان به طول 132 کیلومتر کشیده خواهد شد.

مدتی این طرح به دلایل اعتراض مسئولان استانهای شمالی و فعالان زیست محیطی مسکوت ماند اما مجددا با پافشاری نمایندگان سمنانی، پرونده باز شد و تیرنهایی با سخنان رئیس جمهور در سفر به سمنان و پذیرش این طرح به قلب خزر اصابت کرد. اما با بازشدن این پرونده صدای اعتراض ها نیز مجددا بلند شد.

همه آنها متفق القول فریاد می زنند؛ سخنان رئیس جمهور به هیچ عنوان مبنای کارشناسی ندارد چراکه خزر یک دریاچه بسته است و هر گونه دستکاری در این دریاچه، تبعات جبران ناپذیری را برای محیط زیست منطقه، اقتصاد و اشتغال مردمان شمال کشور و معیشت ساکنان دریای خزر دارد.

سخنانی که امروز به همین راحتی درباره انتقال آب دریای خزر گفته می شود دقیقا مانند سخنانی است که درباره اجرای پل بر روی دریاچه ارومیه گفته می شد، است؛ اما همگان دیدند که پس از احداث پل، دریاچه ارومیه خشک شد.

راه‌حل اساسی برای تامین آب استانهای مرکزی ایران، انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان است که به آب‌های آزاد متصل هستند، این پروژه حتی مجوزهای لازم را اخذ کرد و در حال اجراست و ظرف حداکثر دو سال آینده آب به یزد و کرمان می‌رسد. کارشناسان می گویند از انتهای مسیر خط انتقال خلیج فارس به یزد تا ابتدای سمنان حدود 300 کیلومتر فاصله هست که اجرای پروژه آن هیچ گونه تبعات زیست محیطی هم ندارد، اما انتقال آب از خزر از آنجاکه این دریاچه برای مردم شمال کشور یک فرصت است، ممکن است به تهدید تبدیل ‌شود.

شمالی ها باید بدانند که پس از انتقال آب دریای خزر به سمنان، قطعا استانهای تهران، اصفهان، خراسان شمالی و سایر نقاط کشور نیز مدعی انتقال آب از دریاچه خزر می‌شوند و با تداوم این روند به تدریج خزر را می خشکانند.

در حال حاضر دریاچه خزر پشتوانه توسعه استان های گیلان، مازندران و گلستان است و اگر این انتقال صورت پذیرد، این منطقه در آینده نه تنها ممکن است به کانون ریزگردها تبدیل می شود بلکه تمام کسانی که در دریای خزر صیادی می کنند اشتغال خود را به تدریج از دست می دهند چراکه آب دریا به تدریج گرم می شود و البته افزایش غلظت نمک، تمام آبزیان را به سمت سواحل کشورهای همسایه کوچ می دهد.

همچنین در مسیر انتقال آب خزر به سمنان بخش زیادی از درختان جنگل های هیرکانی قطع و هزینه های غیرقابل جبرانی بر 6 میلیون ساکنان دریای خزر تحمیل می شود و مهاجرت مردم از شمال به سایر نقاط کشور را شاهد خواهیم بود و دیگر مبحثی به نام گردشگری در شمال کشور معنا نخواهد داشت.

در حال حاضر یکی از منابع عظیم درآمد مردم شمال کشور جاذبه دریای خزر برای گردشگران است که سالانه 30 میلیون گردشگر ایرانی و خارجی به شمال کشور مسافرت می کنند و به دلیل همین حضور گردشگران در این منطقه شغل های زیادی برای مردم ایجاد شده است. با اجرای پروژه انتقال آب دریای خزر به سمنان، این شغل ها به مرور از بین می رود و آمار بیکاری در شمال کشور افزایش می یابد.

ناگفته نماند از لحاظ رژیم حقوقی دریای خزر نیز با توجه به قراردادهایی که با کشورهای حاشیه دریای خزر داریم حتما این مورد مسئله ساز خواهد بود.

واقعا نمی توان درک کرد این تصمیم چگونه گرفته شد؟ اصلا به چه قیمتی باید سطح سبز یک منطقه حاصلخیز را کاهش داده و به جای آن سطح سبز یک منطقه کویری را تقویت کنیم، چه توجیه عاقلانه ای برای آن وجود دارد؟

 

پربیننده‌ ترین ها