«مگر اینجا شهر هرت است؟!»؛ را بارها و بارها شنیده و گفته ایم.
این جمله از آن مثلهایی است که در اوضاع مغشوش و پریشان پا به عرصه حیات گذاشته و متولد شده است.
شهر هِرت، همان شهر هرات است و هرات، شهری است پرافتخار که یکی از مدفونین در آن، خواجه عبدالله انصاری، عارف مشهور است. روزگاری این شهر تاریخی و هنرپرور، به دست افرادی اداره میشد که از مدیریت شهری، قانون، مردمداری، شریعت و... چیزی نمیدانستند.
پس دیری نپایید که شهر با عظمت هرات، تغییر ماهیت داد و به شهر «هرت» شهره شد.
یعنی شهر بینظم و بیانضباط و بیقانون. شهری که هرکس هرکاری که دلش میخواست و مصلحتش ایجاب میکرد، انجام میداد.
این مثل وقتی مصداق پیدا میکند که شهری، سازمانی، ادارهای، دستگاهی و... کسی یا کسانی را براثر اهمال کاری، بینظمی یا بیقانونی و پارتیبازی متضرّر کند و به او خسارتهای مالی و یا احیاناً جانی وارد سازد.
در این صورت است که شخصِ زیان دیده، درصدد اعتراض برمیآید و به مسئولین زیان زده میگوید: «مگر اینجا شهر هِرت است؟»؛ یعنی خیال میکنید که قانون یا مرجع بالاتری برای دادخواهی و دادرسی وجود ندارد؟ و طبیعی است که با طرح شکایت به مراجع بالاتر و ذیصلاح، به حق خود میرسد. پس: اینجا شهر هِرت نیست، شهر قانون و مراجع قانونمند است.
حالا باید چه کنیم که شهری قانونمند داشته باشیم؟! ایا همه چیز به مسئولین مرتبط هست یا اینکه به خود ما به عنوان یک شهروند نیز بستگی دارد؟!
*حقوق شهری و وظایف شهروندی مانند دوبال پرواز یک پرنده است
وجود حقوق شهری مدرن، دقیق و دارای ضمانت اجرائی، و قانونی قوی برای ادامه کار مدیریت شهری سودمند است. نظام حقوق شهری که نسبت به وظایف برنامه ریزی و مدیریت شهری (و به تبع آن برنامه ریزان و مدیران شهری) و تثبیت رابطه دو سویه میان وظایف و حقوق شهروندان در قبال مدیریت شهری و مدیریت در قبال شهروندان بی اعتنا باشد محلی از اعتبار نخواهد داشت.
در مورد حقوق و وظایف شهری و شهروندی و مسئولیتهای متقابل مدیریت شهری و شهرداری و شهروندان باید گفت، این دو مقوله چیزی رو در روی هم نبوده و نیست؛ بلکه بسان دو بال پرواز یک پرنده میباشند.
*تشویق و ترغیب همشهریان به مشارکت در امور شهری
بطور کلی وظایف شهروندان را میتوان در چند مورد زیر خلاصه کرد؛
اول اینکه شهروندان باید با حق و حقوق خویش در جامعه شهری آشنا شوند و پس از ان با وظایف و تکالیف مدیریت شهری و توانائیها و محدودیتهای مدیریت شهری در اداره شهر و هماهنگ ساختن سطح توقعات خویش با این وظایف و امکانات نیز بطور کامل آشنا شوند.
پس از آشنایی با دو مقوله فوق هر شهروند باید برای احقاق حق خویش و بالطبع بهبود وضعیت جامعه شهری خود اقدام نموده و مدیریت شهری را وادار به انجام وظیفه و اعاده حق شهروندی خویش نماید.
هر شهروند باید سعی و تلاش برای مشارکت در اداره شهر داشته باشد
و حس تعلق خاطر خود به محله و شهر محل سکونت خویش را افزایش دهد.
پس شهروندان باید در صدد تشویق و ترغیب همشهریان دیگر خود به مشارکت در امور شهر بر آیند که این اصل بسیار مهمی است که خود را جدا از این مسئولیتها ندانند.
کوشش در عمل و رعایت مقررات مصوبی که به منظور انتظام بخشی به زندگی شهری وضع شده است و جلوگیری از قانون شکنی همشهریان و آگاهی بخشی به آنان برای رعایت مقررات شهری نیز از دیگر وظایف شهروندان است.
در این راستا کمترین انتظاری که از یک شهروند میرود اینست که در حفظ نظافت و سلامت سطح شهر کوشا باشد.
پس اگر بخواهیم شهر و جامعه و کشور قانومندی داشته باشیم باید اول از همه مردم قانونمندی باشیم و همانطور که گفته شد شهروند قانونمند موظف به رعایت سه وظیفه قانونمندی، مشارکت جویی و مسئولیت پذیری است.
اگر این سه مولفه در بین شهروندان موجود نباشد طبیعی است که با شهرقانونمند فاصله داریم و به شهر هرت نزدیک خواهیم شد.