روزنامه نگاری در کشورمان کاری بس دشوار و خطرناک است، قانون گذار نیز این شغل را به دلیل آسیب های روحی و جسمی که به خبرنگار وارد می کند در زمره مشاغل سخت و زیان آور شناخته تا تسهیلاتی در امر پرداخت بیمه و حقوق بازنشستگی و ... به آنان تعلق گیرد اما امروز بعد از  سالها هنوز مسئله بازنشستگی پیش از موعد خبرنگاران پس از 20 سال اشتغال، با وجود برخورداری از جایگاه تعریف شده قانونی عملا شکل اجرایی به خود نگرفته و بسیاری از خبرنگاران و فعالان مطبوعاتی و رسانه‌ای همچنان محکوم به ادامه کار تا 30 سال کامل و شاید بیشتر هستند.

از همین رو فعالان رسانه ای به جهت ارتزاق، گاها مجبورند قلم خود را به گونه ای بگردانند تا به مذاق برخی ها خوش اید و در این مسیر گاها از غلو رسانه ای و شانتاژ نیز دریغ نمی کنند که صد البته با دروغ و تشویش فاصله ها دارد.

این روزها وقتی برخی همکاران با ادای بی پولی برخی ارگانهای دولتی و غیر دولتی مواجه می شوند، مبادله کالا به کالا را نیز غنیمت شمرده و حتی از گرفتن قبر در امامزاده هاشم نیز دریغ نکردند؛ البته این مهم صرفا گریبانگیر روزنامه نگاران ایران نیست که در قبال صله، قلمفرسایی کنند، بلکه شاعران و هنرمندان دربار شاهان ایران و حتی نویسندگان و روزنامه نگاران بزرگ دنیای کنونی  از جمله ارنست همینگوی نیز دغدغه امرار معاش از این مسیر داشتند.

همینگوی در سالهای آغازین کار نویسندگی اش و کمی پیش از سال 1931 در نامه ای خطاب به لوییس هنری کوهن، منتقد و کتاب شناس خود، نوشت: « مطالبی که برای روزنامه ها نوشتم ربطی به نوشته های دیگرم ندارد چون داستان این نوشته ها چیز دیگری است، این اولین حق هر نویسنده دست به قلمی هست که خودش انتخاب کند چه مطالبی را چاپ کند و چه مطالبی را چاپ نکند اگر شما از ان دسته نویسندگانی هستید که از راه کسب مهارت نویسندگی، نوشتن برای روزنامه ها، نوشتن مطلب برای رساندن آن به ضرب العجل و نه مطلبی برای همه ادوار، امرار معاش می کنید دیگر کسی حق ندارد در لابلای نوشته های ژورنالیستی شما کندوکاو کند و مطالبی را بیرون بکشد که از انها بر ضد بهترین آثار غیرژورنالیستی تان استفاده کند

 

با این تفاسیر می بینیم که حتی بزرگان دنیای رسانه نیز علیرغم بجا گذاشتن اثار فاخر از خود، گاها برای امرار معاش نیزدست به قلم می شدند تا قبری در امامزاده هاشم نصیبشان گردد.

پربیننده‌ ترین ها