وقتی خسته از کارهای روزانه به منزل می آیی هیچ چیز سخت تر از آن نیست که خبری شوکه ات کند ودر جایت میخکوب شوی و بُهتی باورنکردنی سرتاپای وجودت را فرا گیرد.
آری خبری دردناک و باور نکردنی بود که پس از یک روز پرکار و پر مشغله شنیده شد، آیت الله هاشمی رفسنجانی به ملکوت اعلی پیوست.
خبر یک خط بود اما در خودش دنیایی از حرف ها و یادها را به تصویر می کشید. او را همه می شناختند؛ در داخل و خارج. زیرا نامی بود که به انقلاب و امام رهبری گره خورده بود و تاریخی که دراین چهار دهه ورق خورد.
هاشمی را مرد عبور از بحران ها می نامیدند. چهره ای از مردان انقلابی که واقع نگر بود و مهمترین میراثش اعتدال و میانه روی. چهره ای ماندگار که او را «مردی برای تمام فصول» می نامیدند و به راستی که آنچنان بود و در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هرگاه کشور با بحران و دشواری روبرو می شد، همه چشم ها به مردی دوخته می شد که نگاه واقع بینانه اش راهگشای بن بست ها بود.
هر چند که بسیاری چون منافعشان را در خطر می دیدند راه او را نمی پسندیدند اما او همیشه می توانست نقطه اتکای همه باشد!
هاشمی بزرگ مردی است که از ذهن تاریخ این کشور فراموش نمی شود و همانگونه که امیرکبیرهای این مرز پرگهر از یادها نرفته اند!
شاید رفتن امروزش را شما چندی پیش از زبان خودش شنیده باشید؛ آنجا که احساس درونی اش را از آرامش های امروز بر زبان راند و همانند پیر مرادش که گفته بود «با قلبی آرام و مطمئن از محضر ملت رخت می بندند»؛ او نیز گفته بود:«حالا که اوضاع سیاسی کشور آرام است به راحتی می توانم بمیرم!»