بالاخره نفهمیدیم بازاریابی شبکه ای خوب است یا بد؟ اگر خوب است چرا مراجع آن را حرام و غیر مجاز می خوانند، اگر حرام و غیر مجاز است چرا وزارت صنعت و معدن بدان مجوز می دهد، اگر مجوز دارد چرا نیروی انتظامی با آن برخورد می کند، اگر قرار به برخورد است چرا دفاتر این شرکت ها خیلی شیک و باکلاس مثل قارچ در جای جای شهرمان سبز می شوند و آزادانه فعالیت می کنند؟ بالاخره ما نفهمیدیم این نوع تجارت که می گویند برخی ها در آن به رویای ثروت رسیده اند و برخی سراب ثروت نصیبشان شده، خوب است یا بد؟
به گزارش خط اول، اواخر دهه هشتاد بود که تنی چند از قانون گذاران سابق، به نمایندگی از تعدادی از همکاران خود، به مالزی آمدند تا سرنخ هایی از شرکت های هرمی بدست بیاورند، اشتباه نکنید، این سفر برای کسب اطلاعات بیشتر جهت تصمیم گیری در خصوص بودن یا نبودن این شرکت ها نبود بلکه بعد از اینکه خود همین آقایان در مجلس شورای اسلامی رای به غیرمجاز بودن این شرکت های هرمی داده بودند اکنون خود را به مثابه مالباختگانی می دیدند که باید سرمایه خود را از چنگال این شرکتها بیرون می آوردند، رقم قابل توجهی هم سرمایه گذاری کرده بودند تا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند، اما اینها که - برای مردم - لالایی بلد بودند خودشان خوابشان نگرفت و اکنون لقب مالباخته به خود گرفته اند.
در فریم بعدی چند سال سکوت و بی خبری از این شرکتها و همقطارانشان فضا را پر کرده بود تا اینکه در فریم اخیر سر و صدای اینان مجددا بلند شد، اینبار با مجوز قانونی.
سلمان یکی از جوانان شهرمان است که از کار دولتی استعفا داده و سخت به بازاریابی شبکه ای چسبیده، آنقدر هم کوشاست که کمتر کسی در اطرافش هست که به اصطلاح پرزنت نشده باشد، ناگفته نماند برخی از پرزنت هایش جواب هم داده است.
می گوید کارشان کاملا قانونی است، مجوز هم دارند، سراسر کشور فعالند، اصرار دارد که بگوید شرکت هرمی نیستند، ساختمانی بزرگ را نشانمان می دهد که وسط شهر با تابلویی بزرگ به محل کارشان تبدیل شده است، خیلی هم شلوغ است، کم کم داشت پرزنتش جواب می داد که ناگهان با فتوایی از آیت الله مکارم شیرازی روبه رو شدم، این مرجع تقلید صریحا فعالیت موسسات بازاریابی هرمی را حرام اعلام کردند. ایشان حتی در تذکری بی سابقه به شورای نگهبان، بخاطر مجوزهای که وزارت صنایع می دهد از آنان خواسته که «در قلمرو مراجع ورود نکنند». کمی که جستجو کنید درمی یابید بسیاری از مراجع دیگر نیز این نوع فعالیت اقتصادی را شرعا حرام دانسته اند.
اما دقیقا در نقطه مقابل این فتاوی، دولت (یعنی وزارت صنعت، معدن و تجارت) آمده و در سال 1388، با تغییراتی در شکل شرکت های هرمی اقدام به صدور مجوز برای آنان کرده است. تغییراتی که ما هرچه تلاش کرده ایم فرقی در آن ندیدیم؛ ادعای درآمدهای کلان، تمرکز بر افزایش اعضا، تعیین میزان خرید ماهیانه مشخص، برگزاری جلسات پرزنت، بکارگیری اصطلاحاتی چون انقلاب پاک، ارتش نتورک و یا استفاده از عناوینی چون ژنرال و سلطان برای لیدرهای مجموعه و مواردی از این قبیل، همه و همه نشان از شباهت های فراوان شبکه های بازاریابی جدید با شرکت های هرمی قدیمی داشت.
با این حال این شرکتهای بازاریابی مجوز دارند و طی این پنج سال بالغ بر سیزده فقره از آنان فعالیت های گسترده ای در سطح کشور انجام داده اند و توانسته اند حجم گسترده ای از نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان ما را به سمت خود بکشانند. دلیل آن هم صرفا نداشتن علم اقتصاد است، نداشتن فرهنگ کسب ثروت است، هنوز هم در قرن 21 خیلی ها فکر می کنند یک شبه می توان ثروتمند شد. هیجانات و سخنان انگیزشی که ژنرال هایشان در همایش ها و سمینارها بیان می کنند براحتی چنین ذهن های معیوبی را جذب می کند.
اما چرا دروغ بگوییم عده ای حتی در همین شهر خودمان نیز از این راه پول دار شده اند، درآمد سرشاخه های در گیلان شاید به رقمی معادل بیست میلیون تومان در ماه برسد، حتی همین سلمان خودمان که کمتر از دو سال است در این وادی حضور پیدا کرده درآمدی دو میلیون تومانی در ماه دارد و امیدوار است ظرف شش ماه آینده آن را به پنج میلیون تومان برساند.
شاید در گذشته نیاز به سرمایه گذاری در این عرصه بود اما امروز این سرمایه گذاری به شکل خرید مایحتاج اولیه خانوار درآمده و کسی نمی تواند مالباخته لقب بگیرد، قرار هم گذاشتند که کالاهای تولید داخل را به شکل مستقیم به فروش برسانند تا با این روش به صنعت کشور کمک کرده و اقتصاد مقاومتی را عملا اجرا کرده باشند.
با این ترفند شروع کردند اما این شرکت ها با همین فرمان جلو نرفتند، اکنون که صاحب جلال و جبروتی شده اند پای محصولات آرایشی و بهداشتی و تزیینی هم به میان آمد، محصولاتی که عمدتا خارجی است و با این کار عملا از مسیر اصلی خود منحرف شده اند. شاید هدف حذف واسطه ها بود تا کالا ارزان تر دست مصرف کننده برسد که البته این هدفی بود که شرکت های هرمی نیز بدان چنگ انداخته بودند.
حال مگر اقتصاد هرمی بد است، چرا باید از واژه هرمی بترسیم، یک تصور عمومی بوجود آمد که هر طرحی شبیه هرم باشد غیرقانونی و کلاهبرداری است اما فراموش کرده ایم همه کسب و کار سودآور و پایدار در جهان بر اساس ساختاری هرمی کار می کنند هر شرکتی به دست یک مدیرعامل یا رییس، اداره می شود که چند معاون زیر دست آن کار می کنند و چندین مدیر یا سرپرست هم زیر مجموعه معاونت ها هستند، حتی دولت هم در یک ساختار هرمی شکل گرفته که یک رییس جمهور در راس آن قرار می گیرد و وزرا تحت هدایت و نظارت وی کابینه را شکل می دهند، همه ساختارهای قوی نوعی ساختار هرمی هستند. پس چرا باید از این نوع شرکتها اینقدر هراس داشته باشیم؟
سلمان در خصوص تفاوت شرکت هرمی و بازاریابی شبکه ای خیلی ساده می گوید: در شرکت هرمی در ازای جذب هر فرد شما پورسانت دریافت می کنید اما در بازاریابی ای شبکه ای زمانی پورسانت دریافت می کنید که بتوانید کالایی متعلق به شرکت را به فرد دیگری بفروشید.
البته کالایی که قبلا فقط تولید داخل بود الان با کمی غش هم خارجی اش هست و هم داخلی اش؛ بنابراین شعار ایجاد اشتغال پایدار برای کارگر ایرانی در حد همان شعار باقی مانده است.
راستی می دانید بسیاری از مشاغل در کشورمان شبکه های بازاریابی مخفی دارند، حتما به پست شما هم خورده اند؛ مثلا دندانپزشکی را در نظر بگیرید که به شما می گوید اگر دو بیمار دیگر را به وی معرفی می کنید فلان کار دندانپزشکی را برای شما به رایگان انجام می دهد این همان بازاریابی شبکه ای است نیاز به مجوز هم ندارد، تبلیغات شفاهی به جای تبلیغات محیطی، و به همین منوال است کار بسیاری پزشکان و بیمه گرها و بنگاه داران املاک و ماشین و حتی آژانس های مسافرتی و خیلی مشاغل دیگر، آنها خواسته یا ناخواسته به دامان بازاریابی شبکه ای پناه برده و پشیمان هم نیستند.
شاید بادران و پنبه ریز و غیره در سطحی کلان تر و منظم تر به این امر می پردازند اما در واقع با قدمتی بسیار بیشتر از این شرکت ها، بسیاری از مشاغل خصوصی در کشورمان اینگونه دست به فعالیت اقتصادی می زدند و می زنند و خواهند زد.
حال با این تفاسیر که دولت، حرام شرعی را مجوز قانونی می دهند و فتا برای بدست آوردن دل هر دو نفر هم یکی در میان برخورد می کند، مردم باید خود کلاهشان را قاضی کنند که با فعالیت برای این نوع شرکتها به اشتغال پایدار و تولید ملی کمک می کنند یا آب در آسیاب آن سوی مرزها می ریزند. اگر پاسخی برای این مهم یافتید ما را نیز بی خبر نگذارید.