سالهاست که برای حل معضل آلودگی دو رودخانهی رشت،طرحها و برنامههای بسیاری مطرح میشود و دستگاههای اجرایی مختلفِ مرتبط یا غیر مرتبط هزینههایی بس هنگفت در این سالها انجام دادهاند. حتی گاهی موازی کاری یا طرحهای تکراری فراوان هم دیده شده است که فقط در کتابخانههای دانشگاهها و یا نهادها در حال خاک خوردن یا به فراموشی سپردن هستند.
راهکارهای بسیاری ارائه شده و دستگاههای مرتبط دولتی و غیردولتی در این چند سال در جلسات تکراری بی ثمر به بحث و گفتوگو نشستهاند؛ اما حاصل چه بوده است؟!
آیا هیچوقت خروجی این نشستها فراتر از محفل درونی سازمانهای برگزارکنندهی آن رفته و یا حرکتی را سبب شده است؟
آنچه میبینیم فقط هزینههایی است که روی دست برگزارکنندگان این جلسات مانده و یا پرداخت شده است؛ گذشته از این که وقت افراد و سرمایهها و نیروهای فکری و معنوی نیز ضایع شده و نتیجهای جز سردرگمی و ناامیدی همراه نداشته است.
داستان رودخانهها تا چند سال پیش بر همین منوال بود. تا این که در “دولت تدبیر و امید”، مرد شماره یک گیلانی این دولت، جناب دکتر نوبختٰ خبر تخصیص اعتبار ۵۰ میلیارد تومانی برای ساماندهی این رودخانه داد اما برای این بودجه چه اتفاقی افتاد که شاهد حتی یک درصد رشد در بهبود وضع رودخانهها نبودیم؟
جلسات و کشمکشهای بسیاری بین متولیان، رخ داد و هرکدام یک سمت این بودجه ی اندک را به سمت خود می کشیدند تا به زعم خود سهمی بیشتر از این سفره ی گسترده داشته باشند.
ظاهرا این اعتبار به حساب شرکت آب منطقه ای واریز شد و مقرر شد که مدیریت اعتبارات را این شرکت انجام دهد. شهروندان و فعالان زیست محیطی هم چشم انتظار شروع کارهای اجرایی بودند. کارهایی قابل لمس و البته فراتر از مطالعات تکراری گذشته؛ این بار در جهت رفع معضل رودخانه های آلوده که عنوان آلوده ترین رودخانه ها را به نام خود ثبت کرده اند.
مدتها گذشت اما اتفاقی رخ نداد و همچنان مردم شاهد علنی شدن اختلافات درون سازمانی نهادهای دولتی بودند تا اینکه خبر بدتری به گوش رسید؛ اعتبار ٥٠ میلیارد تومانی، از طرف طلبکاران شرکت آب منطقه ای بلوکه شد و فقط مبلغ اندکی از آن به چند تشکل تخصیص داده شد و هیچوقت درباره ی سرنوشت بقیه ی اعتبار شفاف سازی از طرف شرکت آب منطقه ای صورت نگرفت.
حال به تازگی خبر می رسد که باز هم مرد شماره ی یک گیلانی در پایتخت، اعتباری برای احیای دو رودخانه در نظر گرفته است؛ دیگر چه خوابی برای این اعتبار دیده می شود و یا این خواب چگونه تعبیر خواهد شد؛ فکر من و شما فعلا” راه به جایی نمی برد!
اما در این بین پرسش هایی ذهن افراد دلسوز این ماجرا را درگیر خورد کرده است. پرسش اول این است که دولت چه تضمینی می دهد که این اعتبار جدید دوباره به سرنوشت اعتبارات پیشین گرفتار نشود؟ و اینکه چه نهادی متولی و فرماندهی رسیدن به نتیجه ی نهایی را در دست خواهد گرفت و کدام مدیر توانمند نسخه ی نهایی درمان این درد را خواهد پیچید؟
آنچه مسلم است جدا از تلاشهایی که در جهت گرفتن بودجه و اعتبارات ملی، صورت می پذیرد باید به مدیریت صحیح آن نیز توجه نمود که متاسفانه در سال های گذشته ، اینمهم را شاهد نبودیم و با ندانم کاریهای مسوولین، انتظارات مردم و فعالان اجتماعی استان و شهر رشت براورده نشده است. حال ما به عنوان فعالان اجتماعی و محیط زیستی، خواسته دیگری جز اجرای بهتر این پروژه نداریم و انتظارمان براین است که برای حصول نتیجهی بهتر جایگاه مشخص نظارتی در احیای دو رودخانهی شهرمان برای نهادهای مردمی محفوظ بماند و یا این جایگاه به طور مشخص تبیین شود.
البته می پذیریم که مدیران توانمندی هم در استان هستند که شاید بتوانند گره از کار بگشایند، اما متاسفانه خواست استانی برای حل این مشکل در بدنهی دولت های گذشته دیده نشده و یا بسیار کم اثر بوده و این ادعا را می توان در ارائهی آمار نادرست تشکیلاتی همچون بهداشت و محیط زیست و… دید که هیچ گاه آماری درست از مرگ و یا بروز بیماری های مختلف که بر اثر آلودگی های زیستی این دو رودخانه ایجاد شده برای شهروندان به درستی ارائه نشده است.
حال باز این پرسشی اساسی است که مدیران ارشد استان چه تضمینی خواهند داد که اعتبارات را با شتاب بیشتر دریافت کنند و مهم تر از آن مدیریت صحیح و به دور از شایبه ای در جهت اجرایی شدن و کلید خوردن پروژهی احیای این دو رودخانهی مظلومِ بیمار شهرمان داشته باشند؟
بدون شک فردا دیر است. هر روز شاهد مرگ عزیزان بسیاری هستیم که به خاطر آلودگیهای زیستی در خاک آرمیدهاند؛ پیش از دیر شدنِ بیشتر، بقیه زندگان را دریابید.