یکی از مهمترین مسائل و موضوعاتی که در طول حداقل دو دهه اخیر در کشورمان به وجود آمده، بحران بیکاری جوانان، به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی است. متاسفانه بر اساس آمارهای رسمی میزان بیکاری در ایران به حدی رسیده است که از میانگین جهانی بسیار بالاتر بوده و دیگر قابل کنترل نیست. علی ربیعی وزیر کار در خصوص افزایش نرخ بیکاری در کشور میگوید: "هر 5 دقیقه یک نفر به جمعیت بیکار کشور افزوده میشود و باید هر سال برای 800 هزار نفر شغل ایجاد کرد." در حالی که هنوز متولدین دهه 60 کاملا امکان ورود به بازار کار را نیافتهاند متاسفانه با ورود صدها هزار متولد دهه 70 مواجه هستیم و همه این موارد نشان دهنده آن است که اشتغال ایجاد شده در کشور حتی به اندازه یک ششم تقاضاهای جدید برای کار هم نبوده است بنابراین ورود جوانان به بازار کار برای بیشتر خانوادهها به یک دغدغه و نگرانی تبدیل شده و این یعنی جوان نمیتواند پس از یک دوره نسبتا طولانی انتظار برای خود شغلی دلخواه پیدا کند.
اما چاره بیکار نماندن چیست؟
برای پاسخ به این سئوال باید دید چرا جوان بیکار مانده است؟ ایا خودش تلاشی نداشته یا فضای کسب و کاری برای وی مهیا نبوده است؟ اگر فرض را بر وجود بی انگیزگی در جوان برای کار کردن بدانیم آیا همه 800 هزار جوان که به قول جناب وزیر در جستجوی یک شغل پایدار هستند، بی انگیزه اند؟ اگر اینچنین است پس چرا خداوند دست به خلقت بشر می زند؟ که فقط به تعداد بی عرضه ها اضافه کند؟ اگرچه بی انگیزگی و بی عرضگی برخی ها را مردود نمی دانیم اما باور کنید بسیاری از جوانان، علاقمند و صاحب دانش و انگیزه اند ولی باز بیکار؛ چه چیزی فضای کسب و کار ما را از تکاپو انداخته است؟ چه چیزی در فضای کسب و کار ما وجود ندارد که هر انسان کارامد و غیر کارامدی در آن از بین می رود ؟ اگر شما ترکیبی مناسب از مهارت، اخلاق و دانش بازاریابی و حتی منابع مالی را فراهم داشته باشید باز فضای کسب و کار مهیا نیست، براستی چرا؟
کارآفرینی؛
آری کارافرینی واژه ای که شاید برای همه ی ما مفهوم واحدی نداشته باشد. اگر به آن چه در رسانه ها و توسط دولت به عنوان کارآفرین اشاره می شود نگاه کنیم، آنها افرادی بسیار ثروتمند هستند! زیرا هرساله در مراسمی هایی همچون جشنواره های کارآفرینی مدیران بزرگترین شرکتهای ایرانی به عنوان کارآفرین برتر معرفی می شوند. اما واقعیت این نیست.
كارآفريني فرآيند يا مفهومي است كه طي آن فرد كارآفرين با ايدههاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد، با بسيج منابع به ايجاد كسب و کار مبادرت ميورزد. اين امر توام با پذيرش خطرات است ولي اغلب منجر به معرفي محصول يا ارائه خدمت ميشود.
انگيزههاي مختلفي در كارآفرين شدن مؤثر ميباشد كه از جمله آنها می توان به نياز به موفقيت، نياز به كسب درآمد و ثروت، نياز به داشتن شهرت، و مهمتر از همه نيازمندي به احساس مفيد بودن و استقلال طلبي اشاره کرد. افراد از ويژگيهاي شخصيتي خاص و گوناگوني برخوردار ميباشند طبيعي است كه برخي از ويژگيهاي كارآفرينان متمايز و برجسته تر از ساير افراد است به طور مثال داشتن خلاقيت و نوآوري، دارا بودن قدرت تحمل ابهام، داشتن اعتماد بنفس و عزت نفس، آينده نگر و عمل گرا بودن، و فرصت شناس بودن.
اکنون شما جوان بیکار اگر درصدی از این ویژگی ها را در خود دیدید بی شک پتانسیل کارآفرین بودند را دارید اما کار هنوز تمام نشده است، چراکه رییس کانون کارآفرینان استان گیلان معتقد است: کارآفرین به دانه خوش عطر برنجی می ماند که برای عمل آوری آن نیاز به یک مزرعه با کیفیت داریم، یعنی در حقیقت برای شکوفایی خلاقیت کارآفرین نیاز به زیرساختهایی تحت عنوان فضای کسب و کار هست.
حال سئوالی پیش می آید که آیا فضای کسب و کار در کشور ما برای کارآفرین فراهم است؟
دکتر افشین رحیمی که خود از کارآفرینان برتر کشور است در پاسخ به این پرسش به خبرنگار معین می گوید: کارآفرینی و فضای کسب و کار دو مقوله به هم متصل جداناپذیرند، اگر یکی باشد و دیگری نباشد ما خروجی به نام اشتغال، اقتصاد، تولید ملی، استقلال و حتی ازادی نداریم. ما از کارآفرینی؛ اقتصاد پویا، اشتغال مولد، درامدزایی ملی و امثالهم می خواهیم.
وی با تاکید بر اینکه خلاقیت و نواوری در جوانان ما موج می زند، گفت: هر شخصی خصوصیات کارآفرینی را کم و بیش دارد بعضی ها ضعیف تر و بعضی ها قوی تر؛ اما کارافرین یک طرف قضیه هست و فضای کسب و کار درست طرف دیگر، به هر حال دانه برنج در مزرعه برنج به عمل می اید. منظور از محیط کسب و کار، عوامل مؤثر بر عملکرد بنگاههای اقتصادی است که مدیران یا مالکان بنگاهها نمی توانند آنها را تغییر داده یا بهبود بخشند. بنابریان خود کارافرین کمترین نقش را در ایجاد و تنظیم فضای کسب و کار دارد.
دکتر رحیمی در پاسخ به این سئوال که چه کسی باید فضای کسب و کار را فراهم کند؟ گفت: این صاحب مزرعه برنج است که باید پتانسیل اب و خاک مزرعه خود را اماده کند یعنی در حقیقت فضای کسب و کار در اختیار حاکمیت است.
وی شرایط حاکم بر فضای کسب و کار را قوانینی چون قانون کار، قوانین گمرکی، قوانین ارزی، قانون مالیات، تامین اجتماعی، بیمه و مجموعه ای از اینها دانست که یکی حکم اب را برای مزرعه پیدا می کند، یکی حکم خاک را یکی هم حکم نور خورشید را و ....
وی ادامه داد: پس محیط کسب و کار مجموعه ای از سیاستها، شرایط حقوقی، نهادی و مقرراتی است که بر فعالیتهای کسب و کار حاکم اند. ثبات اقتصاد کلان، کیفیت زیرساختهای کشور، کیفیت دستگاههای اجرایی، نظام وضع قوانین و مقررات، هزینه و امکان دسترسی به اطالعات و آمار، فرهنگ و کار و عوامل دیگری از این دست، از عواملی هستند که عملکرد واحدهای اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهند، در حالی که مدیران واحدهای اقتصادی نمیتوانند تأثیر چندانی بر آنها بگذارند.
رییس کانون کارآفرینان استان گیلان شعار انتخاباتی روحانی مبنی بر حل کردن مشکلات اقتصادی در 100 روز را پر بیراه ندانست و گفت: علیرغم اینکه الان بیش از 1000 روز از این وعده می گذرد به ضرس قاطع می گویم اگر در بدنه حاکمیت اراده وجود می داشت این امر می توانست محقق شود، ولی متاسفانه ما با یک هجمه ای به نام رانت مواجه ایم که در این سیستم وجود دارد ولی ما نمی بینیمش و چون نمی بینیم قرار نیست صورت مسئله را پاک کنیم.
وی که مدیرعامل شرکت صام تک با برند معروف نیوساد هست، ادامه داد: اگر من که یکی از پنج برند برتر کشور را دارم امروز چالش های فضای کسب و کار استان را مطرح نکنم چه کسی بگوید، عدم مدیریت صحیح مدیران در استان چالش جدی برای کارآفرینان هست، چگونه است که در اصفهان، اذربایجان، خراسان برایش راه حل پیدا شده ولی در گیلان نه
افشین رحیمی زمان را در گیلان یک پارامتر گم شده دانست و تصریح کرد: در گیلان درصد بسیاری از مدیران خودشان را در مقام پاسخگویی در زمان مشخص نمی بینند، این بزرگترین جنایت است، فلان رییس بانک کی پاسخگو بود، فلان متولی اقتصادی کی در مقابل بی پاسخی روسای بانکها از غصه مرد؟ تمام تخصص مدیر ما انداختن توپ در زمین ارباب رجوع بود و همیشه می گویند برو فلان چیز را بیاور، متاسفانه مدیران ما در مقصر جلوه دادن دیگران نیز استادند.
وی با تاکید بر اینکه در سند چشم انداز قوانین خوبی برای رشد اقتصادی و اشتغالزایی وجود دارد، گفت: قانون در کشورمان هست اما ما هنوز به سمت اجرایش نرفتیم تا ببینیم کجای قانون نیازمند اصلاح و تغییر هست، گرجستان بعد از استقلال به خدای مافیا و رشوه تبدیل شده بود اما به یکباره بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر(بعد از سرنگونی شواتر نادزه)، فعل خواستن و مبارزه با فساد در آن صرف شد و و در کمتر از سه سال الان به بهشت سرمایه گذاری تبدیل شده است، پس شدنی است فقط مدیران ما باید خود را پاسخگو بدانند. البته رسانه قوی وجود ندارد که از مدیران مطالبه گری کند، مقام مافوق هم که فقط تعداد جلسات برایش مهم است نه کیفیت جلسات، لااقل بیایند و به عنوان یک مسلمان به خدا پاسخگو باشند.
رییس کانون کارآفرینان استان گیلان با اشاره به قانون بانکها گفت: در گیلان 1100 میلیارد تومان فقط یک موسسه مالی سپرده از مردم جمع می کند که زیر 5 درصد آن را تسهیلات می دهد؛ مابقی کجاست؟، میانگین سپرده مردم در بانکهای گیلان هشت هزار میلیارد تومان است باتوجه به حدود 120 واحد فعالی که در گیلان بیش از یکصد نفر نیرو دارند واقعا نمی توانیم اینان را حمایت کنیم تا سایر بنگاه های کوچک هم از قبل انان توسعه یابند قطعا می توانیم به شرطی که اولا مدیران در مقابل خدا احساس تکلیف و پاسخگویی کنند و درثانی نظارت قوی داشته باشیم.
وی در پایان سیستم بازرسی قوی را یکی دیگر از نیازهای اساسی فضای کسب و کار معرفی کرد و گفت: البته بازرسی هم نیاز به نیروهای پخته از لحاظ عقل و تحلیل و وجدان و ... دارد تا انسان موجه ای باشد نه اینکه نیروی تازه نفس تزریق کنیم که تا بیاید نظارت را بفهمد بازنشست شود.
اگرچه رییس کانون کارآفرینان استان گیلان دل پری از فضای کسب و کار دارد که به حق نیز هست اما جهت امیدواری به کارآفرینان یادآوری می کنم نیاز نیست حتما کارآفرین شرکت های بزرگ چند میلیاردی باشید همین که زمان فراوان و احتمالاً مهارت و دانش را دارید کافی است، کارهای کوچک اما پول ساز فراوانی است که شما می توانید انجام دهید. ولی با این حال تاکید می کنم بر تک تک فعالین اقتصادی، کارفرمایان و کارگران واجب است پیگیر اصلاح و بهبود فضای کسب و کار باشند و هرکار که از دستشان بر می اید انجام دهند چراکه تغییری کوچک بر فضای کسب و کار صدها شاید هزاران بیکار را شاغل کند اما تغییری حتی بزرگ در یک کارافرین فقط تغییری برای آن کارآفرین است.