نیمه اردیبهشت ماه سال گذشته بود که تیم فوتبال داماش گیلان در حالیکه آماده عبور از سد تیم نیروی زمینی در دیدار برگشت پلی آف لیگ دسته دوم بود، با خیانت داوران آن دیدار و صد البته کمیته داوران فدراسیون فوتبال روبه رو شد و نتوانست علیرغم شایستگی های فراوان به لیگ دسته اول صعود کند. حال تیمی که فینالیست جام حذفی شده بود، باید همچنان فصل آتی را نیز در لیگ دسته دوم پرسه می زد.
ان روزها مدیران داماش، با شعار "داماش آسیایی" هواداران، تهیج شده بودند و مرتب در مصاحبه های خود، از حضور در لیگ دسته اول، سخن می گفتند، ولی شکست در برابر نیروی زمینی، آب سردی بر پیکره مدیران و هواداران داماش ریخت.
هنوز از شکست در پلی آف یک ماه نمی گذشت که فینال جام حذفی با آن رسوایی عظیم برگزار شد. از ورود هواداران داماش، که رنج سفر 24 ساعته تا جنوب کشور را کشیده بودند، به استادیوم اهواز جلوگیری به عمل آمده و باعث شد، فینال جام حذفی که بنا بود به صورت مستقیم از شبکه سوم سیما پخش شود، با دو ساعت تاخیر برگزار گردد.
هر دوی این اتفاقات نشان داد، هیات فوتبال گیلان دقیقا هیچ نقشی در ستاندن حق از دست رفته تیم گیلانی ندارد؛ رییس این هیات که البته بیانیه های زیادی جهت احقاق حق داماش روی سایت هیات قرار داد !!! هرگز نتوانست خطاهای فاحش داور دیدار پلی اف را - که اتفاقا فدراسیون فوتبال بخاطر همان خطاهای فاحش وی را محروم و به لیگ پایین تر فرستاده بود - به فدراسیون نشینان اثبات کند.
وی حتی وقتی سهمیه پنجاه درصدی جایگاه تماشاچیان داماش حذف شد و به هواداران تیم گیلانی اذن ورود به ورزشگاه داده نشده بود، فقط بیانیه صادر کرد و آن را محکوم کرد.
رابطه مثلا حسنه الماسخاله با روسای فدراسیون، تنها به زمان مجمع انتخابات ریاست فدراسیون مربوط می شود که وقتی نیاز به رای رییس هیات استان دارند، با وی مهربان هستند و به تلفنهایش نه تنها پاسخ می دهند، بلکه خود نیز صبح به صبح به وی زنگ می زنند و احوالش را جویا می شوند، اما از فردای انتخابات شماره رییس هیات استان در لیست سیاه قرار می گیرد.
اتفاقی که این روزها نیز شاهد آن هستیم، اگرچه داماش هزینه خرید امتیاز لیگ دسته اولی کارون اروند خرمشهر را هنوز بعد از یک سال پرداخت نکرده است و همانطور که سال گذشته مستحق آن صعود غیرفوتبالی به لیگ یک نبود، امسال نیز مستحق این سقوط غیرفوتبالی به لیگ ناکجاآباد هست، به قول معروف چیزی که عوض دارد، گله ندارد، اما در این مسیر نیز چشممان به حمایت هیات فوتبال استان خشک شد.
وقتی ابان 98، مهدی تاج رییس وقت فدراسیون فوتبال، آنگونه از الماسخاله بازنشسته دفاع کرد و با وجود مخالفت های شدید وزارت ورزش و جوانان و نامه های سازمان بازرسی باز هم بدون توجه به آنها و علیرغم لغو چندین باره مجمع؛ انتخابات را بالاخره برگزار کرد و الماسخاله را بر کرسی صدارت هیات فوتبال استان گیلان نشاند تا در انتخابات آتی فدراسیون رای وی را نیز داشته باشد، اگرچه جملگی ناراحت از این انتخابات غیرقانونی بودیم اما ته دلمان به این خوش بود که شاید این رابطه مثلا حسنه، دردی از فوتبال گیلان دوا کند، اما نه تنها نکرد بلکه یار غار تاج یعنی حیدر بهاروند که اکنون سکاندار فدراسیون فوتبال است و آن روز نیز حتی به جای تاج عهده دار مجمع الماسخاله شده بود، با بی مهری تمام، هیچ حمایتی از رییس استانیش نکرد و حتی با جسارت تمام امتیاز باشگاه کارون اروند خرمشهر را، به زادگاه خود خرم اباد (برای تیم خیبر خرم اباد ) انتقال داد.
حال نام این هیات فوتبال و رییسش را چه می توان گذاشت؟
وقتی ورزشگاه پوریای ولی تالش با کسر ابعاد مواجه می شود، اداره کل ورزش باید بسازد، وقتی ورزشگاه وحدت استارا فنس ندارد، اداره کل ورزش باید چاره ای بیاندیشد، وقتی چمن عضدی رشت سوخته است، اداره کل ورزش باید ترمیم کند، همه اینها قبول؛ اما وقتی حق تیم داماش خورده می شود، وقتی یکی از ریشه دار ترین تیم های ایران یعنی سپیدرود، هنوز مالک ندارد، وقتی شرکت دخانیات، اقدام به انحلال تیم فوتبال دخانیات گیلان می کند، هیات فوتبال چکاره است؟ نکند باز هم باید اداره کل ورزش ورود کند.
قبول کن آقای الماسخاله؛ مدرسه پیرمردهای تو، فقط جای گعده های دوستانه ات شده و فقط روزهای بازنشستگی ات را در آن سپری می کنی.
اشتباه نکن قصد نداریم سهم بی شمار اسماعیل حاجی پور و مهدی الطافی مالک و مدیرعامل داماش را در سقوط این تیم کمرنگ کنیم که بیشمار است پنهان کاری آنها و دو رنگی آنها؛ ولی اتفاقا یکی از وظایف شما، نظارت بر همین دوگانگی و پنهان کاری بود، که نکردید؛ چرا هیچگاه از حاجی پور نپرسیدید بالاخره شما مالک داماش هستید یا خیر؟ چرا از حاچی پور نپرسیدید چهار میلیارد تومان کمک شهرداری رشت کجا رفت، که الان لنگ چهار میلیارد پول برای اروند خرمشهر بودید؟ چرا نپرسیدید در این یک سال چه می کردید که الان یادتان افتاد هزینه صعود غیرفوتبالیتان را نپرداختید؟ چرا نپرسدید سامر رجب اف کجا رفت؟ چرا نپرسدید در این وانفسا قرارداد واگذاری داماش به جوانی ناشناخته به نام سهرابی یعنی چه؟ و چراهای دیگر؛ شما به هیچ یک از وظایف خود عمل نکردید اقای هیات فوتبال
ما چاره ای نداریم جز اینکه همه مشکلات فوتبال گیلان را به گردن شما بیاندازیم، شما خود کلاهتان را قاضی کنید و بگویید اگر هیات فوتبال و ریسش مقصر نیست، پس چه کسی مقصر است؟ هواداران فوتبال امروز صدای شکسته شدن ستون های فوتبال گیلان را می شنوند، ستونهایی که بار بی تدبیری شما بر آن سنگینی می کند.
داماش مالک خصوص داشت و بهانه داشتید که نمی توانستید دستوری ورود کنید؛ سپیدرود چه؟ آن که اصلا مالک نداشت، داشت؟ هنوز هم نتوانستید یک مالک برای آن پیدا کنید، به محله برو بیا تبدیل شده است، همان اسم علی کریمی بس بود تا این تیم احیا شود، اما همان را هم برنتافتید. راستی نوین و مهاجر را از کجا یافته بودید؟ انشالله اقوام نسبی و سببی شاغل در هیات حالشان خوب است؟ راستی رفیق گرمابه و گلستانتان و دبیر هیاتتان چرا ناگهان استعفا داد؟ چرا نایب رییستان استعفا نمی دهد؟ چرا خودتان نمی روید؟ جامعه ورزش و اهالی فوتبال گیلان به چه زبانی بگویند نمی خواهند تان؟ حیا کن رها کن را نشنیده اید؟
اینهمه اتفاق بد برای فوتبال گیلان؛ یا زورتان نمی رسد یا نمی خواهید که برسد؛
بیستمین دوره لیگ برتر در حالی هفته گذشته آغاز شد که امسال برای دومین سال پیاپی هیچ تیمی از گیلان در آن حضور ندارد.
در چهارده دوره پیاپی، ملوان به تنهایی و یا در نیمی از این سالها به همراه داماش (استقلال رشت یا پگاه) همیشه پرچم دار گیلان در لیگ برتر بوده است، اما با سقوط حزن انگیز ملوان در پانزدهمین دوره لیگ برتر (سال 95) به لیگ یک، این تیم دیگر نتوانست به سطح اول فوتبال کشورمان بازگردد و حتی در این فصل از رقابت های لیگ دسته اول، در روزهای واپسین توانست از سقوط به فراموش خانه لیگ دو رهایی یابد. چرا ملوان در دوره شما اینقدر نزول کرده است؟
اگرچه باشگاه پرطرفدار سپیدرود رشت طی یک جرقه توانست به لیگ برتر صعود کند و دو فصل 96 و 97 داعیه دار فوتبال گیلان در سطح اول فوتبال کشور باشد، اما آن روزهای خوب هم خیلی زود تمام شد و امسال برای نخستین بار است که گیلان برای دومین فصل پیاپی هیچ نماینده ای در لیگ برتر ندارد، اتفاقی که هیچگاه در تاریخ لیگ برتر رخ نداده بود و این مهم را مرهمون هیات فوتبالی می دانیم که مدیریتش چنان به صندلی چسبیده که حتی انتخابات پر از چالش و غیرقانونی آن هم نتوانست این شیفتگان به خدمت را از صندلی اش جدا کند.
قصه پر غصه فوتبال گیلان به همین جا ختم نمی شود و اگر اخبار فوتبال گیلان فقط در یک هفته اخیر را دنبال کنید به مباحث سوزناک تری نیز دست می یابید.
در پایان اگر چای ساعت ده خود را صرف نموده اید، تاکید کنم اینجا هیات فوتبال است و به جای اینکه صبح به صبح انگشت حضور بزنید و ظهر به خانه برگردید؛ چکمه بپوشید و کت بکنید و درب فدراسیون فوتبال را از پاشنه درآرید تا حق تیم های گیلانی ضایع نگردد.
سرنوشت داماش را دیدید که چگونه به ناکجاآباد سقوط کرد، سرانجام تیمی که غیر فوتبالی بالا بیاد همین است و سرانجام فردی که غیرقانونی رییس شود نیز بدتر از این.