شصت و ششمین شهردار رشت هم رفت و برخی ها با مبنا قرار دادن سابقه شورای پنجم در انتخاب شهردار، معتقدند که آنها در انتخاب شهردار شصت و هفتم کار سختی خواهند داشت و حتی شاید به عمر این دوره قد ندهد که رنگ شهردار بعدی را ببینند، شورای پنجم تا همینجای کار هم رکورددار هدر دادن زمان و انرژی فراوان در انتخاب شهردار بوده و بعید است به این زودی ها، در این مسیر، به نتایج مطلوب برای مردم برسد.
به گزارش خط اول، همانگونه که گشایش اقتصادی آقای حسن روحانی ره به جایی نبرد، گشایش سیاسی سید محمد خاتمی هم به ناکجاآباد رفت. تشکیل شوراها از اصول فراموش شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بوده است که ساز و کار اجرای آن تا دولت اول محمد خاتمی به تعویق افتاد، خاتمی می خواست با احیای شوراهای شهر و روستا، قدری از تمرکز قدرت در حاکمیت کاسته و امور را به دست خود مردم بسپارد، اما بعد از گذشت ۲۰ سال، آیا کسی میتواند تشریح کند این نهاد چه کارکرد مفیدی برای جامعه داشته است؟ بلاشک یکی از اخبار هر روزه ی رسانههای ما، دستگیری فلان عضو شورا در فلان شهر، به بهانه های مالی یا اخلاقی و یا درگیری های عمیق انتخاب شهردار بوده است.
البته در دور اول شوراها، از آنجا که راه یافتگان عموماً با امور آشنا نبوده و هنوز لابی های قدرت و ثروت در آن ها رخنه نکرده بود، تا حدودی اهداف اصلی شوراها بر زمین نماند، اما به محض اینکه متنفذین به میزان دسترسی این نهاد مهم به قدرت و ثروت آگاهی پیدا کردند، از دوره های بعد آرام آرام شوراهای شهر و روستا، محفلی سیاسی شده و کمتر مردمی بوده و براحتی می توان شاهد بود هزینه ای که این نهاد برای تمرین دموکراسی و سپردن امور به دست مردم، بر دوش ملت گذاشته است، خیلی بیشتر از فایده آن بود.
واقعاً آیا دستاوردهای نداشته شوراها را نمی توانستیم با همان روال قبلی شهرداریها و دهیاریها به دست بیاوریم، تا این همه هزینه های ریالی و زمانی از بیت المال صرف نشود، هنوز دو دهه از عمر شوراها نگذشته است که جامعه آن را اسباب سرگرمی و بازی خود تلقی کرده و در انتخابات آن، زیبایی چهره کاندیدا حرف اول را میزند و شهرت و ثروت حرف بعدی را و اخیراً هم که مظلومیت گرایی ها و گردن های کج نیز به اقدامات پوپولیستی رایدهندگان اضافه شدند.
وقتی چنین افرادی به شورا ها راه می یابند، خروجی آن هم می شود مصوباتی چون برکناری ترامپ و بررسی مسایل خاورمیانه و بررسی جفتک زدن اختلاس گران و نجومی بگیران! و صلوات های ناقس و تکبیرهای بی موقع که مورد استهزای اطرافیان قرار می گیرد، از همین رو مهمترین کارکرد آنها، یعنی انتخاب شهردار، به پرچالش ترین و زمانبرترین تصمیماتشان تبدیل می شود، تصمیمی که گاها ماه ها طول میکشد تا فردی را انتخاب کنند که بتواند مطامع آنها را پوشش دهد.
اگر نگاهی به تاریخچه انتخاب شهرداران در شهری مثل رشت بیاندازید در می یابید چه فاجعه ای در حال رخ دادن است.
از سال 1286 که انجمن بلدیه رشت تاسیس شد تا پیش از انقلاب، 41 نفر تحت عناوینی چون رییس انجمن بلدیه، رییس انجمن شهر، کفیل و شهردار مسئولیت اداره شهر را بر عهده داشتند، اما تاریخ جمهوری اسلامی ایران را بعد از انقلاب اسلامی نوشته اند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 تا زمان انتخابات اولین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا یعنی سال 1380 بیش از 22 سال فاصله بود، جالب اینجاست که در این 22 سال تنها هفت شهردار به نام های محمدتقی بحرپیما (یک سال)، احمد خشوعی (چهار سال)، احمد رمضانپور نرگسی (دو سال)، اسماعیل فلاح (دو سال)، صادق خلیلی (دو سال)، هادی الماسی (شش سال) و رحمت حمیدی (چهار سال) زمامدار امور در شهر رشت بودند.
اما اگر زمان روی کار آمدن شوراها در کشور را نگاه کنید، می بینید از سال 1380 تا سال 1399 دقیقا 23 نفر (که احتمال 24 نفر شدن آن هم بسیار زیاد است) به عنوان شهردار یا سرپرست شهرداری در عمارت بلدیه حکمرانی کردند.
نکته جالب اینجاست، نصف این افراد سرپرست بودند و شش سال از عمر شهرداری را به هدر دادند، چرا که سرپرستان عنوان شهردار موقت را داشتند و عملا کار چندانی از دستشان برنمی امد.
با یک حساب سرانگشتی می توان گفت بعد از انقلاب، تا قبل از شروع به کار شوراها هر شهردار در رشت حداقل تا سه سال و دو ماه (38 ماه) برسرکار بود، اما این مهم در بعد از روی کار آمدن شوراها به هشت ماه تقلیل یافت یعنی حتی به یک سال هم نمی رسد. در واقع شوراها امنیت شغلی شهرداران را چهار و نیم برابر کاهش دادند.
یقینا در چنین شرایطی نه شهردار توان کار کردن دارد و نه شورا با تصمیات و تهدیدات خلق الساعه خود نظیر آنچه این روزها در شهرداری رشت دیدیم، فرصت و اجازه کار کردن به شهردار را می دهد.
قصد حمایت از شهردار برکنار شده شهر رشت را نداریم چرا که عملکرد وی نیز در حوزه هایی چون ساماندهی رودخانههای زرجوب و گوهررود، سرعت بخشیدن به احداث زبالهسوز، جذب اعتبارات ملی، افزایش ظرفیت کارخانه کود آلی، نحوه انتخاب مشاوران، پروژهای محکوم به شکستی به نام "گیل لند" و هزاران هزار وعده دیگر که تحقق پیدا نکرده است، واقعا جای سئوال دارد، اما آیا شورای پنجم شهر رشت اجازه کار به شهرداران را داد یا مدام با طرح سئوالات منفعت طلبانه و مغرضانه سعی در گرفتن امتیاز بودند، نقد شهردار سر جای خود، اما عملکرد شورا که جز فاتحه خوانی ظاهرا کار دیگری بلد نیست، جای نقد ندارد؟
شورای پنجم بلافاصله بعد از خاستن عذر محمدعلی ثابت قدم از شهرداری؛ فرامرز جمشیدپور را به عنوان سرپرست برگزید که با آن نامه ای که به خود نوشت، شهر رشت و رشتیان را در دنیا یکه نما کرد، تنها انتخاب درستشان یعنی مسعود نصرتی هم یازده ماه بیشتر نتوانست بر سر کار بماند و عطای خدمت در رشت را به خودشان واگذار کرد، بعد از نصرتی، علی بهارمست برای بار دوم سرپرست شهرداری شد تا شورانشینان هر چه زودتر شهردار جدید را انتحاب نمایند، اما این روند با انتخاب های بد و اشتباه حدود ده ماه طول کشید، اصرار بی فایده روی دوستان گرمابه و گلستانشان در شورا مثل حامد عبدالهی و حجت جذب که سازمان های نظارتی کوهی از پرونده های مختلف برایشان متصور بودند، فقط وقت تلف کردن بود، گزینه دیگر آنها یعنی حسین علیقلی زاده هم که معلوم نیست چگونه در دامن آنها قرار گرفت، به بن بست خورد تا اینکه قرعه فال به نام ناصر حاج محمدی شاهرودی رسید که شهردار شورایی شود که مدام بر طبل بومی گرایی می کوبید.
البته شورای پنجم یا باید حاج محمدی را شهردار می کرد یا خودشان مثل شورای سوم منحل می شدند، از همین رو تن به این انتخاب بد دادند، حال که 13 ماه از این انتخاب گذشت و شورای پنجم کاملا از خطر انحلال دور شد، تصمیم گرفت یک بار دیگر شانس شهردار شدن دیگر دوستان گرمابه و گلستان خود را امتحان کند و به اقسام و انواع ریسمانها حتی کارت معافیت حاج محمدی چنگ انداختن تا وی را برکنار کنند و بالاخره موفق هم شدند. حال یکبار دیگر بوی شهردار شدن دیگر اعضای شورای پنجم به مشام می رسد، اعضایی که در پی درگیری های درون شورایی نتوانستند تصمیات درستی برای اینده سیاسی خود در خارج از شورا بگیرند.
با انتخاب ناصر عطایی به عنوان سرپرست شهرداری، شورای پنجم تاکنون پنج شهردار و سرپرست برای شهرداری برگزید که از این حیث بعد از شورای دوم (که هفت شهردار و سرپرست برگزید) رتبه دوم را در اختیار دارد.
شورای اول با همه بی تجربگی هایش بعد از اینکه محمدعلی کارپور مدت کوتاهی سرپرست بود، فقط دو شهردار را در کارنامه اش دارد، مرتضی شگفت و رحمان انصاری که هر کدام حدود دو سال شهردار بودند و از این حیث بادوام ترین شورای شهر رشت به شمار می رود.
اما در زمان شورای دوم که پای کانون های قدرت و ثروت کم کم به شوراها باز شده بود، بیشترین تغییر و تحولات را در انتخاب شهردار داشتند، اصغر شکرگذار، رضا ساغری و رضا خاکسار هر کدام چند ماه شهردار بودند و بینابین اینها محمد نعمتی چهار بار به عنوان سرپرست چند ماهی عهده دار شهرداری بود تا اینکه بالاخره در انتخاب آخرشان اجماع داشتند و محمود فریدونی را به مدت دو سال تحمل کردند.
فریدونی باتجربه (علاوه بر شورای دوم) دو سال هم با شورای پرحاشیه سوم کار کرد و بعدها که شورای سوم منحل شود، آتش این انحلال دامن وی را نیز گرفت و گرفتاری هایی برایش پیش آمد؛ سپس مجتبی خدمت بین دانا مدتی سرپرست شهرداری بود تا اینکه اعضای شورای سوم روی ثابت قدم به توافق رسیدند و دوره اول شهرداری ثابت قدم با کوهی از حواشی شورای سوم دست و پنجه نرم کرد و دامن وی نیز به مانند فریدونی با دسته گل های شورای سوم کمی لکه دار شد، بعد از انحلال شورا هم، استاندار وقت گیلان به عنوان قایم مقام شورا میرنوید میرحق جو را در یک سال باقی مانده شورا به عنوان سرپرست شهرداری بدون شورا برگزیده بود.
شورای چهارم هم نیمه اول خود را مصیبت زده ادامه داد، علی بهارمست و کریم سرپرست در دو مقطع تقریبا طولانی سرپرست شهرداری بودند و محمد ابراهیم خلیلی اولین شهردار منتخبشان هم ده ماه بیشتر دوام نیاورد تا اینکه قرعه فال بار دیگر به نام محمدعلی ثابت قدم خورد و وی توانست این بار دو سال و سه ماه با شورای چهارم کار کند.
شورای پنجم هم همانطور که از نظر گذشت، با جمشیدپور شروع کرد و نصرتی و بهارمست و حاج محمدی و عطایی را در ادامه همراهی کرد و اکنون به دنبال گزینه ششم خود هست، البته گزینه هایی چون حامد عبدالهی و حجت جذب و حسین علیقلی زاده هم از این شهورا رای اعتماد برای شهرداری رشت گرفته بودند که خوشبختانه یا متاسفانه با سد محکم نهادهای نظارتی برخورد کردند.
حال گزینه های فراوانی چون سید محمد احمدی معاون سابق استاندار گیلان، امیرحسین علوی عضو همین شورای پنجم، سیروس شفقی فرماندار فعلی لنگرود، عیسی مهدوی فرماندار فعلی تالش، جمشید رسایی رییس سابق جهاد دانشگاهی گیلان، رحیم شوقی معاون فنی منطقه آزاد انزلی و دیگران گرد این صندلی داغ می گردند تا صدای موزیک شورا قطع شود، و باور کنید اغلب شوراها در کشور به همین گونه شهردار انتخاب می کنند.
ایکاش سیدمحمد خاتمی که در مسیر گشایش سیاسی، گفتگوی تمدن ها را در جهان احیا کرده بود در تمرین دموکراسی به جای احیای شوراهای شهر و روستا، احزاب را تقویت می کرد تا در کنار بسط و گسترش جامعه مدنی، خاصیت مهم دیگری به نام پاسخگو بودن را نیز تقویت می کرد، خاصیتی که هرگز در شوراهای شهر و روستا دیده نمی شود، یقینا شما مخاطبان نیز با نگارنده موافق هستید که اگر شوراهای پاسخگو می داشتیم، اینقدر بی محابا دست به تغییر شهردار نمی زدند.