شاید در تصور همگان " شهر " تنها يک کالبد فيزيکي شامل خيابان ها، ساختمان ها، پارک ها، پل ها و غيره باشد، اما این نگرش اشتباه است، چراکه شهر يک موجود زنده و پوياست که به چیزی فراتر از سنگ و بلوک و آسفالت نیاز دارد، شهر به سان سایر موجودات زنده دارای روح است، روحی که می تواند شاکله خود را از " فرهنگ " گرفته باشد.
به گزارش خط اول، شهرداری ها در کشورمان، یک نهاد عمومی و غیردولتی محسوب می شوند و ماده ۵۵ قانون شهرداری ها، به خوبی وظایف و مسئولیت این نهاد را در حوزه خدمات شهری مشخص کرده است، وظایف متعدد و گسترده ای که گاها در فراموش خانه برخی شهرداری ها خاک می خورد.
اغلب شهرداری ها وظایفی چون زیر سازی، جدول گذاری و آسفالت معابر؛ پیاده روسازی، احداث و نگهداری پارک و فضای عمومی؛ جمع آوری و دفع بهداشتی زباله، نظافت معابر و اماکن شهری، صدور پروانه ساختمان، تشکیل کمیسیون ماده صد و برخورد قانونی با تخلفات ساختمانی، جلوگیری از سد معبر، ارائه خدمات ایمنی و آتش نشانی، ادارۀ امور تاکسیرانی و البته گورستان، نامگذاری معابر و نصب پلاک و انواع تابلوها و غیره را هرگز فراموش نمی کنند و آن را کار روتین و ذاتی خود می پندارند؛ با این حال، ممکن است باتوجه به وسعت و جمعیت، به ارایه خدمات دیگری چون اتوبوسرانی، احداث کشتارگاه، بازار روز، کارخانه آسفالت، سیل گیر و ایجاد شبکه جمع آوری آب های سطحی، لایروبی مسیل ها و قنوات، رفع خطر از بناها، کنترل صنایع مزاحم و خدماتی نظیر آن هم رو بیاورند، اما ارائه خدمات مهمی چون احداث کتابخانه، موکب اربعین، سامانکده برای متکدیان و کارتن خواب ها، نگارخانه و سالن تئاتر، بها دادن به ورزش های همگانی، فرهنگسرا، ایجاد مسیر دوچرخه سواری، برگزاری جشنواره های فرهنگی ورزشی مختلف و امثالهم را ممکن است به بهانه اینکه شهرداری متولی فرهنگ نیست به عمد یا سهو فراموش کنند.
درحالیکه یکی از دغدغه های همیشگی مقام معظم رهبری، کاهش آسیبهای فرهنگی - اجتماعی بوده و نکته جالبتر اینکه، ان را وظیفه فقط یک نهاد ندانسته است و سهم و نقشی برای همه سازمانهای دولتی و غیردولتی در کشور در نظر گرفته است.
یکی از این سازمانها می تواند شهرداری باشد که وظایفش در جهان روز به روز در حال گسترده تر شدن است و با توجه به اینکه به عنوان یک نهاد مدنی، محلی، عمومی و غیرانتفاعی شناخته می شود، وظایف بیشتری را در این زمینه به عهده دارند که گاها نهادهای موازی آن در کشور بطور مشخص وجود دارند، اما نقش شهرداری ها در ارایه آن هیچگاه کمرنگ یا فراموش نشده است.
برای مثال باتوجه به وجود اداره ورزش و جوانان در هر شهرستان، باز ممکن است این یک مطالبه عمومی باشد که شهرداری ها بطور جدی به بحث تیمداری حرفه ای ورود کنند؛ یا باتوجه به وجود اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، اما باز بخش عمده ای از فرهنگسراها و مجتمع های فرهنگی را شهرداری باید راه اندازی و راهبری نمایند؛ و یا باتوجه به وجود مراکز مختلف بهداشتی، اما باز کار جمع اوری زباله و بهداشت عمومی و روانی با شهرداری هاست؛ همچنین باتوجه به وجود سازمان های چون اموزش و پرورش و دانشگاه ها اما باز اموزش عمومی باید در سرلوحه فعالیت های شهرداری ها قرار گرفته باشد و زیادند از این دست مثالها.
بنابراین امروزه برنامه ریزی و سرمایه گذاری در بخش اجتماعی و فرهنگی در جامعه نقش بسیار مهم تری در مقایسه با طرح های عمرانی و اجرایی در شهرها ایفا می کند و ثابت شده است که در نظام مدیریت شهری، هر چه سرمایه گذاری فرهنگی و اجتماعی افزایش یابد، موجب تقلیل هزینه های اجرایی و عمرانی نیز می شود، از همین رو، شهرداری ها باید ابعاد فرهنگی فعالیتهای خود را تقویت نمایند.
در همین راستا يکي از رسالتهاي شهرداری ها، تشکيل حوزه معاونت اجتماعي - فرهنگي و یا ایجاد سازمان مستقلی به نام سازمان فرهنگی، ورزشی است تا نگرش مديريت شهري نسبت به شهر و شهروند تغییر کند. در اين نگرش شهر دیگر نباید فقط یک کالبد سخت فیزیکی باشد، بلکه شهر یک موجود زنده و پویاست که لطافتش آکنده از روح است، روحی که فقط و فقط با توسعه فرهنگی جان می گیرد.
تاکید بر پررنگ کردن وظایف اجتماعی فرهنگی شهرداری ها آنقدر اهمیت پیدا کرد که حتی قوه قضاییه هم پای کار آمد و با تشکیل ستادی به نام "ستاد صبر " در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری گامی اساسی برداشت. ستاد صبر، مجموعه ای است که وظیفه آن بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارسائیهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و رفاهی ذکر شده تا با بالا بردن میزان رضایتمندی در جامعه، صبر مردم را افزایش داده تا از میزان خشونت کاسته شود، از همین رو انجمن های محلی مثل شهرداری ها می توانند بازوی اصلی اجرای طرح های اجتماعی و فرهنگی و بهداشتی ستاد صبر باشند.
این مهم فقط با انجام فعالیت های خاص فرهنگی به سرانجام نمی رسد بلکه شهردای ها می توانند حتی در ذیل فعالیت های اقتصادی و طرح های عمرانی خود نیز کار فرهنگی نمایند و با ارایه پیوست فرهنگی در هر پروژه عمرانی به وظیفه خویش عمل کنند.
اینکه چقدر از نمادهای شهری به عنوان یک پروژه عمرانی در حال حاضر القای آرامش یا بالعکس خشونت میکند؟؛ اینکه پلی ساخته شده و ذیل آن نقش و نماد رستم است یا خشتی بتونی و عاری از روح؟؛ اینکه برجی ساخته شده به جای یک نمای خشک فلزی یا سیمانی از هنر مدرن ایرانی اسلامی استفاده شود تا زیبایی بصری به شهر دهد؛ اینکه المان مادر و نوزاد به جای قرارگیری در روبه روی زایشگاه، در خیابان معلم قرار گیرد؛ همه این فعالیت ها نشان می دهد اگر تأکید به مسائل فرهنگی و اجتماعی بیشتر از موضوعات عمرانی و فنی نیست، لااقل باید همتراز دیده شود.
همه اینها را گفتیم تا بگوییم حال اگر دیدید شهرداری در این برهوت مباحث فرهنگی، به موضوعات اجتماعی فرهنگی علاقه نشان می دهد، نه تنها نباید تخطئه و تخریب گردد، بلکه باید تشویق و ترفیع نیز شود.
سید مهدی رجایی، شهردار جوان لنگرود، از آن دست شهردارانی است که فرمایشات مقام معظم رهبری را شنیده و وظیفه خود دانسته تا با بها دادن به موضوعات فرهنگی چه در قالب یک پروژه خاص اجتماعی – فرهنگی و چه به شکل پیوست فرهنگی پروژه های عمرانی به آن بها داده تا شهر را از قالب یک کالبد فیزیکی و خشن بیرون آورد و زنده و پویا نماید.
شهرداری لنگرود علیرغم وجود ده ها و شاید صدها هیات و حسینیه و مسجد در لنگرود، محرم امسال با به راه انداختن تکیه ثابت و سیار در اربعین به وظیفه فرهنگی خود عمل نمود؛ شهرداری لنگرود علیرغم وجود اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح شهر، تئاتر خیابانی و نمایش اجرا کرد، پرده خوانی کرد و جنگ شادی به راه انداخت؛ شهرداری لنگرود علیرغم وجود سازمان تبلیغات اسلامی در این شهر، در بسیاری از مناسبت ها، مراسم های مذهبی برگزار کرد؛ با وجود اداره محیط زیست، جشنواره نیلوفر آبی برگزار کرد؛ با وجود سازمان کتابخانه ها، مسابقات کتابخوانی و نقاشی برگزار کرد، با وجود اداره ورزش و جوانان در رشته والیبال تیمداری کرد و تمام افتخارات والیبال شهرستان به شهرداری پیوند خورده است و اگر بخواهیم ادامه دهیم، شاید دیگر در این مقال نگنجد.
اما نکته جالب اینجاست که شهردار لنگرود از آن سوی بام نیفتاد و غافل از پروژه های عمرانی نیز نشد؛ نهضت بزرگ آسفالت در یکی دو سال اخیر، شاید لنگرود را در بین شهرهای گیلان به یک نمونه بارز تبدیل کرده باشد، اگر سید کاظم دلخوش نماینده صومعه سرا مدعی است که به حدی قیر به شهرستان متبوعه اش آورده است که تا دم در لانه مرغها را هم آسفالت نموده است شاید پر بیراه نباشد بگوییم در لنگرود داخل خود لانه مرغ ها هم اسفالت شده است.
اما لایروبی رودخانه بزرگ لنگرود، موضوع مهمی بود که سالها به تاخیر افتاده بود، این رودخانه ارام ارام به محلی برای زباله و حشرات و حیوانات موذی تبدیل شد و البته مدام با هر بارش سیل و طغیان به راه می انداخت، ولی خوشبختانه اواخر بهار امسال با یک دستگاه لایروب بسیار بزرگ و مجهز، به شکلی استاندارد لایروبی شده است تا جاییکه حتی هم اکنون امکان برپایی اسکله قایقرانی نیز در آن فراهم شده است. نکته جالب اینجاست حتی بخشی از گلولای برداشتشده از بستر رودخانه در خیابان شورا که در طرح تفضیلی بهعنوان پیاده راه مشخصشده تخلیه و برای زیرسازی ان استفاده شد.
شهرداری لنگرود در راستای اجرای طرح احیا و بهسازی بافت های فرسوده، اطراف پل خشتی که یکی از زیباترین آثار ملی شهر لنگرود به حساب می آید را سنگ فرش کرده و در فاز دوم میدان انقلاب که میدان اصلی شهر می باشد را مزین به سنگ فرش کرده تا این نقطه از شهر به یکی از نقاط گردشگری منطقه تبدیل گردد.
لوله گذاری خیابان امام جهت هدایت آب های سطحی، هم از بزرگترین پروژه های شهرداری لنگرود بوده که انجام شده است و مردم را از شر سیلاب های خیابانی راحت کرد.
اما لنگرود نیز به مانند اغلب شهرها در ایجاد زباله ید طولایی دارد، انها شاید روزانه بیش از یکصد تن زباله تولید می کنند از همین رو شهردار لنگرود بیکار ننشسته و برای این طلای کثیف برنامه ریزی کرد و با ساخت کارخانه کمپوست با بودجه ای معادل بیست میلیارد تومان قصد دارد ضمن امحای بیش از 70 درصد زباله تولید شده شهرستان، با تفکیک زباله خشک و تر و تبدیل آن به یک کود ارزشمند برای مصارف باغبانی و کشاورزی گام مهمی در بهداشت محیط شهری بردارد.
البته اینها تنها بخش کوچکی از پروژه های بزرگ عمرانی شهرداری لنگرود در یکی دو سال اخیر بوده که حتی تحسین دکتر نوبخت معاون رییس جمهور، دکتر جمالی نژاد معاون وزیر کشور و دکتر زارع استاندار گیلان را در پی داشته است و وقتی بواسطه این توانمندی و پتانسیل بالای شهردار، از وی جهت همکاری در سازمان شهرداری ها و دهیاری های وزارت کشور دعوت به عمل می آید، داد شورای اسلامی شهر لنگرود بلند شده و معتقدند مردم لنگرود نباید از وجود رجایی بی بهره شوند.
شاید همقطاران رجایی اکنون پی برده اند که می توان هم کار عمرانی کرد و هم بحث فرهنگی را فراموش نکرد، حضور توامان این دو در کنار هم است که یک شهر را زنده می کند و مردم را سرزنده تر.