همواره از محیطهای ورزشی با عنوان اماکنی مقدس نام برده میشود و دلیل این مدعا چیزی بجز وجود روح پهلوانی در این محیطها و بالطبع سبک زندگی سالم نیست. از همین روی باشگاه ورزشی را خانه دوم نیز مینامند.
امروزه بسیاری از والدین با اطمینان خاطر، فرزندان خود را در رشتههای مختلف ورزشی ثبت نام کرده با امید به اینکه فرزند دلبندشان علاوه بر سرگرم شدن و تخلیه صحیح انرژی و شاید هم کشف استعداد نهفته ورزشی، ضمن حضور در چنین محیطی به سبک زندگی سالم عادت کند.
اما همواره چنین نیست...
اخیرا در خبرها از مرگ دلخراش نوجوانی 15 ساله با نام مستعار بردیا بر اثر خودکشی خبردار شدیم. نوجوان مستعد و ورزشکاری که سال گذشته بعلت صدمات ناشی از آسیبهای روانی پس از مورد تجاوز قرار گرفتن توسط مربی سرشناس خود در باشگاه، اقدام به خودکشی کرد. البته وی در این اقدام ناموفق بود و در همان زمان برخی از رسانهها به این موضوع پرداختند و خواستار رسیدگی و توجه بیشتر به این موضوع شدند و حتی فرضیه احتمال اقدام مجدد به خودکشی یا انتقام را مطرح کردند، اما به دلایلی همچون حفظ آبروی خانواده ورزشکار و یا احترام به شان مربی ملی پوش و یا به هر دلیل دیگر، این قضیه پیگیری نشد تا امروز شاهد شنیدن خبر ناگوارتری یعنی خودکشی مجدد باشیم که قطعا در صورت توجه میتوانست نتیجه دیگری رقم بزند.
هدف از نوشتن این مقاله متهم و محکوم کردن شخص خاصی نیست بلکه آگاهیرسانی بیشتر جهت پیشگیری و راههای مقابله با این پدیده مخرب میباشد. چه بسا که بردیاهای بسیاری در این شهر، استان و این کشور وجود دارند که به دلایل مختلف این مساله را پنهان کرده و با آن زندگی میکنند.
آزار جنسی، تعرض و یا تجاوز جنسی، پدیده ای است که متاسفانه زمزههای آن چندین سال است که در محیطهای آموزشی و ورزشی بصورت جسته و گریخته به گوش میرسد. پدیدهای که از عواقب زیانبار آن میتوان به افسردگی، سرخوردگی، خود مقصرپنداری و سرزنش خود اشاره کرد که خود این عوارض میتواند پایه گذار اختلالات روانی و شخصیت در نوجوان شود و این امر در نهایت منجر به تبدیل جامعهای سالم به جامعهای بیمار میشود. پژوهشهای بسیاری تایید کرده اند که اکثر قاتلان زنجیرهای در دوران کودکی مورد تجاوز یا آزار جنسی قرار گرفته اند و این امر پایهگذار اختلالات شخصیتی همچون شخصیت ضداجتماعی بوده است. بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز، اعتیاد، سو مصرف مواد، سرپیچی از قانون و هنجارشکنی از آثار مورد سواستفاده قرار گرفتن در دوران کودکی است.
در گذشته غالبا شاهد رفتارها و برخوردهای توهین آمیز مربیان با ورزشکاران در تمامی سطوح بودیم که همین امر باعث سرخوردگی، استرس، خود کوچک پنداری و نهایتا کنارهگیری بسیاری از استعدادهای بالقوه میشد که خوشبختانه امروزه کمتر شاهد چنین رفتارهایی هستیم.
پیشگیری قبل از وقوع همیشه بهترین راه مقابله است. این جمله به این معنا نیست که مانع حضور فرزندانمان در محیطهای آموزشی یا ورزشی شویم، بلکه با برنامه ریزی صحیح میتوان به این مهم دست یافت.
اولین گام برای غلبه بر چنین اتفاقاتی، غربالگری مربیان و تایید سلامت روانی ایشان جهت حضور در اماکن ورزشی میباشد. صرف داشتن مدرک مربیگری یا سابقه عضویت در تیم ملی و حتی داشتن سوابق متعدد قهرمانی در سطوح بین المللی، نمیتواند توجیهی بر فعالیت در عرصه ورزشی باشد. از همین روی الزام به گذراندن آزمونهای ارزیابی شخصیت و غربالگری و همچنین گذراندن دورههای روانشناسی ورزشی پیش از دریافت مجوز مربیگری همچنین گذراندن سالانه این قبیل آزمونها جهت تمدید مجوز فعالیت، میتواند تا حدود بسیار زیادی از حضور مربینماها و افراد سودجو به محیط ورزشی جلوگیری کند.
گام دوم، شرکت والدین در دورههای فرزندپروری جهت آگاهی نسبت به این موارد و همچنین نحوه صحیح حمایت و رفتار با کودکی که مورد تجاوز قرار گرفته است، میباشد. والدین در صورت آگاهی داشتن نسبت به شرایط میتوانند با آموزش به فرزندان خود و مهیا کردن فضای ایمن، به کاهش این دست حوادث کمک کنند.
از آنجایی که اکثر تجاوزها توسط افراد نزدیک و آشنا روی میدهد و فرد متجاوز معمولا با تهدید یا وعدههای واهی از مطلع شدن خانواده کودک جلوگیری میکند، گام سوم و نهایی، شرکت کردن ورزشکاران نوجوان در جلسات مشاوره و دیدن آموزش جهت شناخت رفتار افراد منحرف، مقابله با فرد متجاوز و یا در صورت مورد آزار قرارگرفتن، نحوه اطلاع دادن به خانواده بدون توجه به تهدیدها است.
با رعایت همین سه مرحله میتوان امیدوار بود تا شاهد کاهش تجاوز و آزار جنسی کودکانمان در باشگاهها و اماکن ورزشی باشیم. اگر خانواده بردیا به این موضوع آگاه بودند و یا اگر بردیا پس از این حادثه تحت مشاوره و روان درمانی قرار گرفته بود، شاید امروز دیگر شاهد خبر خودکشی و از دست دادن یکی از استعدادهای ورزشی نمیبودیم و خانوادهای در غم از دست دادن فرزندش به سوگ نمینشست.