همه ما فکر می کردیم با تشکیل کمیته تعیین وضعیت سپیدرود در فرمانداری رشت و ورود مستقیم عالیترین مقام سیاسی- اجرایی شهر، چالش چند ساله مالکیتی این باشگاه پرطرفدار خیلی زود حل خواهد شد، اما اکنون که چندین ماه از فعالیت این کمیته گذشته است، تازه فهمیدیم چاله سپیدرود بسیار عمیق تر از این حرفهاست و مصاحبه های گاه و بی گاه فتح اللهی (فرماندار رشت) نشان داد این کمیته، بیشتر بدرد تعیین وضعیت آینده سیاسی فرماندار می خورد تا آینده ورزشی سپیدرود!
بعد از سعید نجفی که یک دهه این باشگاه را در برزخ نگه داشت، سپیدرود که تشنه موفقیت و صعود بود، با مالک جدید خود، خیلی زود سوار بر اسب ابلق، به اوج قله فوتبال کشور رسید و درست همینجا بود که ضرب المثل معروف ایرانی بروز پیدا کرد: " موفقیت چندین پدر دارد و شکست یتیم است "
همه گفتند این موفقیت کار ما بود، و آنقدر عرصه را بر مالک غیرفوتبالی اش تنگ کردند که با یک نامه همه چیز را گذاشت و رفت. حال مدیران کل قبلی و فعلی ورزش و جوانان استان، لیست بلند بالایی از خریداران را روی میزشان می دیدند، اما آنهایی که پرنده خوشبختی روی دوششان نشست و تکه کاغذی تحت عنوان سند مالکیت باشگاه در اختیارشان قرار گرفت، نمی دانستند که فقط صاحب همان تکه کاغذ هستند نه خود باشگاه سپیدرود. از همین رو آنها نیز خیلی زود با انباشتی از بدهی، این فرزند ناخلف را رها کردند برای اهلش.
اما اهلش کیست؟ شاید میرشهاب مومنی، جواد تن زاده، محمد نوین، کیومرث بیات و دیگران اهلش نبودند، اما آیا علی کریمی هم اهلش نبود؟ اصلا چه کسی این اهلیت را تعیین می کند؟ معیار اهلیت چیست؟
قصد شخم زدن تحرکات جلو و پشت پرده هیات فوتبال استان با رییس به ظاهر قانونی اش و البته اداره کل ورزش و جوانان گیلان با مدیرکل برکنار شده اش، در گذشته را نداریم، اما تحرکات برخی مدیران - غیراصولی منصوب شده باشگاه - به گونه ای است که نشان می دهد مدیریت حاکم بر باشگاه تعریف واضح و درستی از مالک یک باشگاه ندارد.
آنها فکر می کنند فردی که به عنوان مالک حضور پیدا می کند فقط باید بطور مرتب و منظم تزریق مالی انجام دهد و آنها پول و هزینه ها را آنطور که دوست دارند مدیریت کنند، طبیعی است که با این تعریف، هیچ فرد عاقلی برای حل بحران سپیدرود پا پیش نخواهد گذاشت، این شرایط تنها خوشایند کسانی است که دوست دارند وضعیت باشگاه همیشه همینگونه آشفته باقی بماند تا آنها بتوانند میز و قلمی در اداره باشگاه در اختیار داشته باشند و دستوراتی دهند.
قاعدتا کسی که قصد دارد بابت امتیاز یک تیم لیگ دویی که نهایتا دو میلیارد تومان می ارزد، بواسطه انباشت بدهی های گذشته، بیش از 12 میلیارد تومان بپردازد، نمی آید بشیند نحوه هزینه کرد پولش توسط دیگران را تماشا کند؛ و درست همینجاست که اب مدیریت حاکم با کاندیدای مالکیت در یک جوی نمی رود و اینگونه است که هیچکدام از کاندیداهای خرید، حاضر نشدند تا آخر پشت میز مذاکره بنشینند.
به همه خریداران، اتهاماتی چون بدهکار مالیاتی، دارای چک برگشتی، غیر بومی که قصد خروج باشگاه از شهر را دارد، بی تعصبی که قصد تغییر نام را دارد و غیره زده شد صرفا بخاطر اینکه حاضر نبودند پولشان را مفت مفت جهت مدیریت در اختیار دیگران قرار دهند.
هر آدم عاقلی به لیست خریداران باشگاه پرطرفدار سپیدرود رشت نگاه کند، درمی یابد اگرچه برخی ها برای کسب شهرت پا پیش گذاشتند، اما بودند کسانیکه توانایی مدیریت باشگاه را به مراتب بسیار بهتر و بالاتر از سایرین داشتند، انها ارزش نام سپیدرود را درک کرده بودند که حاضر شدند چندیدن برابر واقعی ارزش ریالی یک باشگاه هزینه کنند، اما متاسفانه وجود مافیای حاکم بر باشگاه مانع از ورود یک مالک مستقل قدرتمند به باشگاه می شود، آنها نگران جایگاهشان هستند و حاضرند سپیدرود سر و سامان نگیرد ولی آنها باشند و دقیقا به همین دلیل افرادی مثل علی کریمی هم نه تنها دیگر حاضر نیست به سپیدرود کمک کند و بلکه یک پا ایستاده تا طلب میلیاردی اش از این باشگاه را نقد نماید.
اما چگونه می توان به این باشگاه کمک کرد؟
بی شک دور کردن چسبیده های باشگاه، بهترین کمک به سر و سامان دادن وضعیت سپیدرود است و توجیه اینکه مالک با اسپانسر فرق می کند؛ متاسفانه جو بوجود آمده اینگونه می طلبد که مالکی بیاید که اسپانسر باشد و هیچ؛ درصوتیکه حتی خود شما وقتی هزار تومان پول بابت خرید یک تکه نان هزینه می کنید به خودتان اجازه می دهید به نانوا دستوری بگویید نانتان را مثلا برشته تر نماید، ان وقت این چه انتظار نابجایی است که مدیریت حاکم بر سپیدرود از مالک اینده دارد.
انچه که نمایان است هرچه کمیته تعیین وضعیت رشته می کند مافیای سپیدرود پنبه می کند، حال که شنیده ها خبر از باقی ماندن تنها یکی دو کاندیدای خرید می دهد، بهتر است با شایعاتی چون کلاهبرداری و زندانی بودن و غیره آنها را نپرانیم؛ نمایندگان رشت نیز نمایندگان خود در باشگاه را توجیه کنند مسئولیتی موقتی برای سر و سامان دادن به وضعیت مالکیتی باشگاه به آنها داده شد نه مدیریتی ابدی برای خودنمایی، که اگر این تفکر بر آنها حاکم نشود دور نیست که سپیدرود هم به سرنوشت داماش نگون بخت دچار شود.