حتماً بازیهای مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا را تماشا کردید، جایی که ویارئال در ورزشگاه آنفیلد، باخت ۲ بر صفر بازی رفت را در همان نیمه اول جبران کرده و با دو گل از لیورپول جلو افتاد، اما درست در همین لحظه، تشویق های هواداران لیورپول شدت میگیرد و آنقدر پرهیجان ادامه مییابد تا در نیمه دوم لیورپولیها سه گل وارد دروازه ویارئال میکنند و پای به فینال لیگ قهرمانان اروپا می گذارند.
در دیگر بازی این مرحله نیز اتفاقی مشابه رخ داد، جایی که منچسترسیتی در بازی رفت ۴ بر ۳ برابر ریال مادرید، به پیروزی رسیده بود اینبار در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو تا دقیقه ۹۰ یک بر صفر پیش می افتد، اما تشویق های بی امان تماشاگران رئال که تلویزیون خودمان لحظه به لحظه آن را به تصویر می کشید، قطع نمی شد و آنقدر بازیکنان خودی را تهیج کردند که بلاخره در شش دقیقه اضافی بازی، آن اتفاق باورنکردنی افتاد و رئال مادرید، بازی یک بر صفر باخته را در چند دقیقه ۲ بر یک به سود خود خاتمه داد و در وقت اضافی هم شلیک نهایی کریم بنزما آنها را به فینال لیگ قهرمانان رساند.
در واقع فینالیستهای این دوره لیگ قهرمانان اروپا مدیون هواداران خود هستند.
اما این روی سکه، روی سکوهای سردار جنگل رشت، چه خبر است ؟
سپیدرود یکی از قدیمیترین و پرهوادارترین باشگاههای فوتبال کشور، اسیر چنگال برخی هوادار نما شده است،
سپیدرودی که توان کشاندن ۳۰ هزار تماشاگر به ورزشگاه ۱۵ هزار نفری عضدی رشت آن هم در لیگ یک فوتبال کشورمان را دارد، امروز در شرایطی قرار گرفته است که اندک تماشاگر ورزشگاه برویش، به ورزشگاه میآیند تا از دقیقه یک تا ۹۰ تیمشان را تخریب کنند.
چرا هواداران سپیدرود به این مرحله از هواداری رسیدند؟
با مروری کوتاه بر آنچه به سپیدرود گذشت میبینیم زخم چرکین بی پدر بودن بدجور این باشگاه را زمین زده است و از عرش لیگ برتر به فرش لیگ ۲ کشانده است.
اما بالاخره یکی پیدا شد؛ از میان دهها متمول مدعی فوتبال شناس، فردی مجبور به پا پیش گذاشتن میشود که فوتبال را نمی شناسد اما آنقدر عرق به شهرش دارد که در همین مدت اندک میلیاردها تومان هزینه های به جا و نابجای به جا مانده از دوران مدیران مدعی پیشین را پرداخت کرده است و مدیری فوتبال شناس از همین شهر را بر سر تیم گذاشته است تا خلائ ورزشی نبودنش را پر کند. هیئت مدیره ای وزین برای باشگاه تعیین کرده است، اردوهای پیش از هر بازی به بهترین شکل ممکن برگزار میشود، در حالی که خاطر همه مان هست پیش از این قدرت خرید آب معدنی کنار زمین هم در مدیران مدیران مدعی پیشین وجود نداشت.
البته پول بود ولی برای این منظور نبود، برای سرمربی میلیاردی اش بود که ۶۰ درصد قراردادش را همان ابتدا بگیرد در حالی که بازیکنان هنوز یک درصد هم نگرفته بودند، مدیران مدعی پیشین قرارداد های ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی با بازیکنان از رده خارج بستن که تا امروز نه یک گل زدند و نه یک دقیقه بازی درست کردند.
مالک همه این ها را تقبل کرد تا اوضاع تیم بغرنج تر نشود. اما در عوض چه عایدش شد «حیا کن رها کن»
عقل سلیم نمی پذیرد این شعار از دهان هوادار واقعی بیرون آمده باشد، قاعدتاً باید از دهان کسانی بیرون آمده باشد که از آب گل آلود گذشته ماهی میگرفتند، و وقتی آب زلال و شفاف شد دیگر برای برداشت های غیر قابل باورشان جایی باقی نمانده بود و این شد که عده کمی تطمیع میشوند تا حیا کن رها کن سر دهند، آن هم از دقیقه اول بازی، حتی پشت پنجره رختکن میآیند تا فحاشی کنند.
کاملا گویاست اینها هوادار نیستند، فرهنگ هواداری می گوید حتی در صورت عقب افتادن تیم باز باید تشویقشان کنید تا بازیکنان تلاششان را بیشتر کنند، بعید میدانم نیازی باشد فرهنگ هواداری را هم از خارج، وارد کنیم، مردمان کشورمان به خصوص گیل زنان و گیله مردان با فرهنگ، در روزگارانی که اغلب شهرهای بزرگ ایران مدرسه و تئاتر و سینما و روزنامه و غیره را نمی شناختند اولین رویدادهای فرهنگی کشورمان را رقم زدند و بعید است این چنین فحاشی و تخریب کنند مگر این که هوادار واقعی سپیدرود نباشند.